ما و مردم


ما در مملکت مان دو جور مردم داریم. 


مردم مسلمانی که دل آنها پیش دین و فرهنگ و تمدن خودشان است و مردمی که کمابیش از دین و فرهنگ و تمدن شان بریده اند و دل شان پیش  دین و فرهنگ و تمدن بیگانگان است.


 وقتی روشنفکران می گویند مردم، منظورشان دسته دوم مردم است. وقتی ما می گوییم مردم دسته اول منظورمان است و وقتی رهبر معظم انقلاب اسلامی میگویند مردم، نظر به همه ی مردم دارند.

لازمه ی خدا پرستی


وقتی خداپرست هستی، وقتی پیرو پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) هستی، ناگزیری که در همه مسائل (اعم از فردی و خانوادگی و اجتماعی) پیرو مراجع تقلید و پیرو ولی فقیه باشی. برای رد این سخن، سخن معقولی شنیده نمی شود و  مخالفان انقلاب و نظام اسلامی( حتی آن هایی که به اصطلاح  اهل  مطالعه و دلیل هستند)  در مقابل این سخن یا سکوت می کنند و چیزی برای گفتن ندارند  یا عصبانی می شوند و با بد و بیراه به اهل دین، جلسه بحث و گفت و گو را ترک می کنند.

دانستن لازم نیست!


گفت:

وقتی برادر یا خواهری دلش خوشه به فکر خودش و گفته خودش، و  به هر علت، نمی خواد با تو گفت و گو بکنه (الا گفت و گوی معمولی) چاره چیه؟

گفتم:

 تو هم با او گفت و گوی معمولی بکن.

گفت:

آخه حیف، بعضی از اینا نیروی فکری خیلی خوبی میتونند باشند.

گفتم:

خیال می کنی. نیروی فکری خوب آنی است که دانستن حقیقت او را بکشانه به گفت و گویی با تو که، تو دنبال یک عالمه مطلب بری و او هم، دنبال هیچی نباشه، الا دانستن؛ نه اینکه دنبال همه چی باشه، و در کنار آن همه دنبال دانستن هم باشه.

گفت:

بالاخره با اینا چه بکنیم؟

گفتم:

اذیت شان نکن. بذار زندگیشون رو بکنند و خوش باشند. مردم هزارتا کار و گرفتاری دارند دانستن رو میخواهند چه بکنند؟

مطهری و حل همه ی مسائل قرآن

 

"وقتی در قرآن منصفانه و بی غرضانه تأمل کنیم هیچ ضرورتی ندارد که بتوانیم همه مسائل آن را حل کنیم. قرآن از این حیث شبیه طبیعت است؛ در طبیعت، بسا رازها وجود دارد که حل نشده و در شرایط فعلی نیز برای ما امکان حل آنها وجود ندارد، اما این مسائل در آینده حل خواهد شد. قرآن نیز همچون طبیعت کتابی است که برای یک زمان نازل نشده است، اگر غیر از این بود در گذشته همه رازهای قرآن کشف می شد و این کتاب آسمانی جاذبه و تازگی و اثربخشی خود را از دست می داد، حال آن که استعداد تدبّر و تفکّر و کشف جدید همیشه برای قرآن هست، و این نکته ای است که پیامبر و ائمه آن را توضیح داده اند."(1) 

 

(1) از شهید مطهری در مجموعه آثار 3، "آشنایی با قرآن" ص ۱۹۹ 

چند نکته ی حاصل یک بحث داغ

1- نمی شود هم  لیبرال بود و هم  شیعه ی دوازده امامی. 

 

2- آدم خیلی اهل مطالعه ای که خودش را  شیعه ی دوازده امامی معرفی می کند و در عین حال می گوید من  لیبرال هستم بدان که بدجوری قاطی کرده است. او نه از شیعه بودن سردرمی آورد و نه از لیبرال بودن. 

 

3- کسی که فقط می گوید حاکمیت قانون، اجرای قانون، تبعیت از قانون و...، او هم قاطی کرده است. او  منظورش از قانون، کدام قانون است؟ قانون مارکسیسم است؟ قانون لیبرالیسم است؟ قانون اسلام است؟ قوانین کشور جمهوری اسلامی است؟ اگر منظورش از قانون، این آخری یعنی قوانین جمهوری اسلامی است، خُب  باید جایگاه مجلس خبرگان رهبری، جایگاه ولی فقیه، جایگاه شورای نگهبان و... را هم پاس بدارد، نه این که هزار بار بگوید قانون، قانون، قانون  و بعد هرچه را چهار تا آدم ناجور و ضد جمهوری اسلامی، ضد مجلس خبرگان رهبری، ضد ولی فقیه، ضد شورای نگهبان و...  گفتند بگوید این ها راست می گویند و قانون یعنی حرف این ها.  

 

4- انحراف شاخ و دم ندارد همه ی کسانی که خود را  شیعه می دانند ولی به جای پیروی از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و جانشینان آن ها (یعنی فقها)، پیرو مکاتب باطلند اعم از مارکسیسم و لیبرالیسم و اگزیستانسیالیسم (و هر کوفت و زهرماردیگر)، منحرفند. این ها یا دروغ می گویند و حقیقتاً  شیعه نیستند و پیامبر و امامان و جانشینان آن ها را قبول ندارند و منافق هستند مثل بسیاری از روشنفکران به ظاهر شیعه ی  کشور ما و یا به غایت گمراه هستند و از مسائل سر درنمی آورند مثل قریب به اتفاق کسانی که از روشنفکران ما پیروی می کنند. 

  

5- با منحرفان اگرچه از دوستان باشند باید تا یک جایی  گفت و گو کرد و راه را نشان داد، بیش از آن هیچ فایده ای ندارد و  باید  کاری به کارشان نداشت تا بیافتند و به سزای افکار و اعمال غیر الهی شان برسند. 

 

6- ناقدان منحرفان لزوماً مصلحان نیستند. در همین جمهوری اسلامی خودمان خیلی از منحرفان، خیلی از منحرفان دیگر را نقد می کنند در عین حال که هم آن ها و هم این ها ضد نظام اسلامی و ضد اسلام محمدی و اشاعه دهنده ی افکار باطل نظریه پردازان غربی هستند. 

  

7- خودمان خیلی نمی توانیم از قرآن استفاده کنیم. برای این که از قرآن بیشتر بهره ببریم باید از تفسیرهای بزرگانی چون علامه طباطبایی، شهید مطهری، علامه مصباح یزدی، حضرات آیات جوادی آملی، مکارم شیرازی و ... استفاده بکنیم. 

 

8- یک استفاده ی ما از تفاسیر قرآن این است که مصادیق  مومنان و متقیان و مشرکان و کافران و منافقان و کلاً دوستان و دشمنان خدا و قرآن را بشناسیم و این قدر خون در دل پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و جانشینان آن ها و  عملگی شیطان و شیطان ها را نکنیم.