آقای جهانگیری باید شرمنده باشد

احمد توکلی نماینده مجلس شورای اسلامی:

دولت از اینکه انتشار شاخص رشد اقتصادی را محرمانه کرده و اعلام نمی‌کند، باید شرمنده باشد. 

اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور:

 کسانی باید شرمنده باشند که فساد را در کشور نهادینه کردند. کسانی باید شرمنده باشند که بابک زنجانی درست کردند و دکل نفتی را گم کردند. کسانی که این تعابیر را به کار می‌برند، خودشان باید شرمنده باشند که کشور را به دست ویرانی ‌سپردند. آقایان در کشور ما کُل پول نفت را بردند، خرج کردند و بدهی‌های سنگین به بار آوردند. ‌آنها یک دولت بدهکار به جا گذاشتند که در برخی آمارها گفته می‌شود380 هزار میلیارد تومان بدهی دارد. کسانی باید شرمنده باشند که 17 هزار میلیارد تومان را ظرف یک ماه ‌و نیم بدون مجوز از منابع بانک مرکزی برداشت کرده‌اند.


مصاحبه سی‌ام شهریور 1392 بابک زنجانی با نشریه زنجیره‌ای و اصلاح‌طلب آسمان (از رسانه‌های حزب زیر دست هاشمی یعنی کارگزاران): 

زمانی که در پادگان ولی‌عصر تهران سرباز بودم، آقای هاشمی‌ رفسنجانی برای بازدید به آنجا آمدند، گفتند تعدادی سرباز برای ریاست‌جمهوری، بانک مرکزی و جاهای مختلف انتخاب کنند. وقتی به عنوان سرباز به بانک مرکزی رفتم گفتند شما باید به‌عنوان راننده، آقای نوربخش را جابه‌جا کنید. حدود 5 ماه از سربازی‌ام مانده بود. من در دفتر آقای نوربخش کار ثبت نامه‌ها را انجام می‌دادم، بعد هم رانندگی آقای نوربخش را می‌کردم. بعد از خدمت  آقای نوربخش 4-5 جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار می‌داد تا در بازار پخش کنند. دلار 300 تومان بود و همه می‌گفتند دلار می‌خواهد هزار تومان شود. مردم می‌رفتند شب تا صبح در صف بانک‌ها می‌خوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار بفروشند. آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعه‌هایی که دارند دلار تزریق می‌کنند و 4 یا 5 نفر بودند، کار کن. اولین روز 17 میلیون دلار ارز در بازار توزیع کردم و اولین کارمزد من هم 17 میلیون تومان آنزمان بود. با آن پول هم یک دفتر در میرداماد (خیابانی که بانک مرکزی نیز همان جاست) خریدم. هر روز دلار می‌گرفتم و در بازار می‌فروختم. من پیش آقایان هاشمی و خاتمی و روحانی رفتم تا جایزه بگیرم. تا حالا سه چهار بار آقای هاشمی را از نزدیک دیده‌ام. بعد از انتخابات هم خدمت ایشان رفتم و توضیحی درباره کارهایم به ایشان دادم.

 

صادق زیباکلام در دفاع از مه‌آفرید خسروی متهم اول فساد 3 هزار میلیارد تومانی که با چمدان‌های رشوه پر از پول مشغول آلوده‌سازی اقتصادی بود:

او نه تنها جرمی مرتکب نشده بلکه باید به وی نشان لیاقت داد اما در عمل وی به اعدام محکوم شده است. دادگاه سیاسی بود و برای ارضای افکار عمومی. مه‌آفرید خسروی بیش از یک دهه تلاش شبانه‌روزی کرده و توانسته با راه‌اندازی 22 شرکت، 17 هزار نفر را حقوق‌بگیر کند. او دارای توان بالای مدیریتی در حد بیل ‌گیتس و استیو جابز است و اساساً روح کارآفرینانی از این دست، از زد و بند و اختلاس و کارهای خلاف بری است. او بزرگ‌ترین خدمات را به اقتصاد کشور کرده است.  

 

احمد توکلی در نامه‌ای به اسحاق جهانگیری با برشمردن برخی آمار و ارقام تلخ و ناراحت‌کننده خطاب به وی نوشت:

 برادر جهانگیری، به خاطر وضع مردم و دو بسته سیاستی ضدرکود شما که دردی را دوا نکرده، من شرمنده‌ام شما چطور؟ اگر دولتی به مردم خویش وعده‌هایی داد ولی در عمل آن وعده‌ها لباس تحقق نپوشید، باید احساس سرافرازی کند یا احساس شرم به وی دست دهد و ابراز شرمندگی نماید؟ فکر نمی‌کنم پاسختان با جواب من که احساس شرمندگی را حق و ابراز آن را وظیفه می‌دانم، تفاوتی داشته باشد. فقر ناشی از رکود تشدید شده و در دولت تدبیر و امید کارتن‌خوابی را به زنان تعمیم داده، سن ازدواج را بالا برده و نرخ طلاق را افزوده  و دو بسته سیاستی ضد رکود شما نیز دردی را دوا نکرده است. من با برخی از دوستانم چه در دولت پیشین و چه در دولت فعلی همواره دلسوزانه انتقاد همراه با راه‌حل داشته‌ایم، با این وجود، از این وضعیت شرمنده هستیم. شما را نمی‌دانم! شما آمده‌اید که تحولی در رفتار و سیاست و عملکردهای گذشته ایجاد کنید، نه آن که به بهانه اینکه عده‌ای در دولت گذشته کارهای آن دولت را تحمل می‌کردند، اولا به کسی حق ندهید اگر دولت شما کار مشابهی کرد، انتقادی بکند، ثانیا فقط لطمات دولت پیشین را ذکر کنید و خدماتش را به کلی ناگفته بگذارید، و ثالثا، کاری را از آنان بد بدانید و مستوجب شرمندگی و اعتذار ولی اگر خودتان مبتلا شدید سرفرازی کنید. فقط یک نمونه آمار رسمی نشان می‌دهد که طی 27 ماه (دو سال و 3 ماه از تابستان 1392 تا پاییز 1394) از عملکرد این دولت، نه تنها به طور خالص شغلی ایجاد نشده، بلکه هر ماه 5352 ایرانی شغل‌شان را از دست داده‌اند! با توجه به وعده‌های مکرر رونق و ناکامی بسته‌های سیاستی دولت که این وضعیت تلخ نشانی از آن است، شرمندگی شایسته است، نه فرا افکنی.


اکنون باید دید دولتمردان دولت یازدهم، با این اوضاع آشفته و رکود حاکم بر تولید، همچنان خود را فرشته نجات مردم می‌دانند و ترجیح می‌دهند به همه به جز خودشان حمله کنند یا شرمنده می‌شوند به خاطر بابک زنجانی‌ها، به خاطر رکود، به خاطر کوچک‌تر شدن سفره مردم، به خاطر بیکاری فزاینده مردم، به خاطر اینکه به گفته وزیر کار هر دقیقه یک ایرانی بیکار می‌شود، به خاطر تعطیلی هزاران واحد تولیدی و بیکار شدن هزاران نیروی کار، به خاطر تعطیلی کامل پروژه‌های مسکن و ناامید شدن میلیون‌ها خانوار و بیکار شدن هزاران تن از مردم، به خاطر....
اکنون همه با آقای جهانگیری موافقند که کسانی باید شرمنده باشند که بابک زنجانی را درست کردند.


فساد در دولت یازدهم

دکترسید محمود نبویان 

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات در مجلس شورای اسلامی: 

 

- ما مشاهده می کنیم که در طول 8 سال دولت نهم و دهم کمتر از 6 میلیارد دلار واردات از چین داشته ایم ولی در این دوسال اخیر حدود 12 میلیارد دلار از چین واردات انجام شده است. 

    

- وقتی ماهانه حدود 5300 نفر بر تعداد بیکاران افزوده میشود آقای رئیس جمهور باید پاسخ دهد که آیا اوضاع معشیت مردم رو به بهبودی است؟! 

  

- حدود 14000 واحد صنعتی یا تعطیل شده اند و یا نیمه تعطیل اند. آیا این موارد نشان دهنده بهبودی معشیت مردم است؟! ما الان در حال وارد کردن چندین تن سنگ پا هستیم. ما تعداد زیادی کارخانه ساخت تراکتور داریم ولی دولت 5000 تراکتور از جمهوری چک وارد کرده است. 

  

- من از آقای جهانگیری سوال دارم که چه تعداد از وزرای دولت یازدهم بالای هزار میلیارد تومان سرمایه دارند؟ آیا در تمام دولتهای بعد از انقلاب چنین موردی را داشتیم؟ هزار میلیارد تومانی که یک وزیر بدست آورده یا ارث پدری اش بوده و یا چون زرنگ بوده اند این اموال را بدست آورده اند. آیا فقط این افراد در کشور زرنگ هستند؟ این چه رانتی است که آقای روحانی و دیگر افراد از آن می توانند استفاده کنند ولی دیگران نمی توانند؟ آیا این موارد فساد اقتصادی نیست؟  

 

- من حاضرم به همراه 9 نماینده دیگر سرمایه خود را با سرمایه آقای جهانگیری که می گوید ما به دنبال فساد اقتصادی هستیم عوض نماییم! آقایانی که حرف از فساد اقتصادی در دولت قبل می زنند سرمایه رئیس جمهور قبل و آقای روحانی را با هم مقایسه کنند. 

  

- سرمایه آقای رحیمی که فساد انجام داده است را با سرمایه آقای جهانگیری مقایسه کنند و یا سرمایه کل وزرای دولت قبل را با یکی از وزرای هزار میلیاردی دولت یازدهم مقایسه نمایند. به نظر من این مقایسه اشکالی ندارد و مشخص می شود که چه کسی فاسد است. آقای روحانی و جهانگیری به برادران خود سر بزنند و خبری بگیرند و ببینند وضع مالی آنها چطور است . 

  

- ما حاضریم سرمایه کل نمایندگان مجلس را با سرمایه وزرای دولت یازدهم عوض نماییم! هزار میلیارد تومانی که فقط یکی از وزرای دولت یازدهم سرمایه دارد برابر بودجه عمرانی چندین شهر است . 

  

- چرا یک وزیر باید عضو هیئت مدیره 19 شرکت باشد؟ آیا فقط این افراد زرنگ هستند؟ حالا معلوم می شود که فاسد کیست و فساد اقتصادی را چه کسانی انجام می دهند.

نامه تیم اقتصادی دولت دهم

نامه مشترک اعضای تیم اقتصادی دولت دهم خطاب به دادستان کل کشور  

 

متن این نامه را آقایان سید شمس الدین حسینی، علی نیکزاد، رستم قاسمی و مهدی غضنفری به ترتیب وزرای سابق اقتصاد و دارایی ، راه و شهرسازی، نفت و صنعت ، معدن و تجارت و همچنین آقای بهروز مرادی معاون سابق برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور و آقای محمود بهمنی رئیس کل سابق بانک مرکزی امضاء کرده اند.



بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای رئیسی
دادستان محترم کل کشور
با سلام و احترام 


همانگونه که استحضار دارید اعضای هیات دولت یازدهم با استفاده از هر فرصت و در مناسبت ها و مقاطع گوناگون و با بهانه های مختلف و با صراحت خدمتگزاران مردم در دولت دهم را به انواع اتهامات ناروا از جمله در موضوع شرکت امیرمنصور آریا و شخصی به نام آقای بابک زنجانی متهم می نمایند. از جناب عالی به عنوان دادستان کل کشور که در جریان همه پرونده های مهم قضایی هستید اکیدا درخواست دارد که هرنوع رابطه مالی بین امیر منصور آریا و آقای بابک زنجانی و هرگروه دیگر از این قبیل با هر یک از اعضای هیات دولت دهم و همچنین دیگر دولتها را بدون ملاحظه و آشکارا و شفاف اعلام و ملت بزرگ را در جریان امر قرار دهید. 


امیدوار است با این اقدام ضمن صیانت از سلامت و پاکی خدمتگزاران صدیق ملت و حراست از خدمات ارزشمند نظام جمهوری اسلامی ، معدود افراد متخلف نیز برای ملت شناسایی شوند.


توفیق جناب عالی را در انجام این مهم از خداوند منان مسالت دارد و حق پاسخگویی و پیگیری قضایی را برای خود محفوظ می دارد. “والعاقبه لاهل التقوی”

حکم ارتداد در اسلام


یکی از احکام اسلامی که ریشه در سنت اسلامی دارد حکم ارتداد است . در قرآن حکم صریح و روشنی در مورد شخص مرتد وجود ندارد ، اما در احادیث و سنت اسلامی مواردی وجود دارد که بیان کننده حکم اعدام و مرگ برای مرتد است. (1) 


مرتد به کسی گفته می شود که پس از ایمان به اسلام ، از اسلام خروج پیدا کند و یا به کفر گرایش پیدا کند و کافر شود. این ابراز کفر ممکن است به هر شکلی باشد ، که از نظر جمیع فقها در صورت انکار یکی از اصول دین ، کفر روشن می شود و شخص کافر است. (2)


در تعالیم اسلامی و فقهی دو نوع مرتد داریم:


مرتد فطری: کسی که پدر و مادر او مسلمان هستند و در این خانواده متولد می شود و تربیت می یابد و پس از بلوغ ، دین اسلام را می پذیرد و بعد ، از اسلام خارج می شود را مرتد فطری می گویند.


مرتد ملی: کسی که پدر و مادر او مسلمان نیستند و در این خانواده متولد می شود و پس از بلوغ دین اسلام را می پذیرد و بعد ، از اسلام خارج می شود را مرتد ملی می نامند.


بر اساس سنت اسلامی ، حکم ارتداد برای این دو نوع مرتد و همچنین مرتد زن و مرد متفاوت است. 


حکم مرتد فطری اعدام است و توبه او پذیرفته نمی شود.


حکم مرتد ملی ، ابتدا دعوت به توبه و فراهم کردن شرایط بازگشت او است و اگر توبه نکرد ، اعدام است. 


حکم مرتد زن ، چه مرتد فطری باشد چه مرتد ملی ، ابتدا دعوت به توبه و فراهم کردن شرایط بازگشت است و اگر توبه نکرد ، زندانی می شود. ( حکم اعدام در مورد مرتد زن صادر نمیشود )


با کمی تامل خواهید دریافت در این احکام شرایط و موقعیت های مختلف لحاظ شده است. برای مردی که در تربیت اسلامی بزرگ شده است ، شرایط بسیار سخت گیرانه است و خکم اعدام صادر می شود ، در مورد شخصی که در فضای اسلامی بزرگ نشده است ، کمی ملایم تر برخورد می شود و یک فرصت بازگشت به او داده می شود و در نهایت برای زنان ، با توجه به فطرت زنانه و لحاظ کردن تصمیمات احساسی و عاطفی زنان ، از شدت حکم کاسته میشود و تا زمان بازگشت به اسلام و توبه ، مجازات زندان برای او در نظر گرفته شده است.


اسلام در ابتدا هیچ اجباری را در پذیرش اسلام قرار نمی دهد اما اگر کسی با اختیار و میل خود و از سر آگاهی ایمان اورد دیگر اجازه خروج به او داده نمی شود.


اتفاقا این سختگیری اسلام برای ترغیب شخص برای تحقیق و انتخاب درست است و این که شخص با توجه به نداشتن راه برگشت ، با علم و اگاهی کامل انتخاب کند و وقتی چنین انتخابی را کرد ، اجازه پشیمانی به او داده نمی شود. 


نبودن راه بازگشت از اسلام به نوعی خود عامل ترغیب و تشویق غیر مسلمانان است ، چرا که فرد غیر مسلمان با مشاهده ، مسلمان شدن فردی دیگر و اندیشیدن به این حکم که راه بازگشت هم برای ان فرد نیست ، در می یابد که حقیقتا دین اسلام ، دین کامل است که افراد با وجود چنین حکمی به ان گرایش پیدا می کنند.


وجود این حکم اجازه نمی دهد افراد با هر بهانه یا توطئه یا سو استفاده ایی به دین اسلام ایمان بیاورند و سپس خارج شوند. (3)


چند سوال


ایا هر کسی که از دین اسلام بازگردد مرتد است ؟


ایا هر فرد مسلمانی که خدا یا ضروریات دین را انکار کند ، مرتد است و باید کشته شود ؟


اگر مسلمانی ، دین دیگری را انتخاب کند ، مرتد است و باید کشته شود ؟


اگر اسلام برای کسی که از دین خروج می کند حکم مرگ صادر می کند ، کسی هم که از دین دیگر خروج کند و به اسلام روی اورد  ، دین او هم باید حکم مرگ او را صادر کند ؟


چیزی که روشن است هر انکار یا بازگشت از اسلام ، حکم مرگ و اعدام را ندارد.


با کمی تحقیق خواهید دریافت که حکم مرتد در مواردی صادر شده است که فرد از اسلام به دین کفر گرایش پیدا کرده است و یا به دشمنی با اسلام برخواسته است ، یعنی اگر به ادیان دیگر گرایش پیدا کند و از اسلام خارج شود , حکم کشته شدن برای او صادر نمی شود ، مگر خروج او به قصد ضربه به اسلام و ترویج و تبلیغ دینی نادرست باشد. ( در مورد ارتداد ، فقها بر خروج از اسلام و گرایش به کفر و تبلیغ و ترویج دین نادرست ، اتفاق نظر دارند )


حکم ارتداد یک حکم اجتماعی ، سیاسی است.

 
اسلام فردی را که از اسلام باز گردد ،  بر کفر خود اصرار داشته باشد و توبه نکند ، کفر خود را اشکار کند ، به معانعت و دشمنی با اسلام برخیزد ، در بین مسلمانان تبلیغ سو کند ، به اعتقادات مسلمانان توهین کند و سعی در ضربه به اسلام و ایمان مسلمانان داشته باشد را مرتد می خواند و او را مستحق کشته شدن می داند و بر مسلمانان و حکومت اسلامی اجرای این حکم را واجب کفایی می داند.


چنین کسی با ارتداد خود ، فقط خود و عاقبت خود را تباه نمی کند ، بلکه با اعمال و رفتار خود و دشمنی ، بر مسلمانان و جامعه اسلامی ضربه می زند ، که این جرم و گناه نابخشودنی است و جزای ان مرگ است.


مسلم است اسلام به علت اعتقادات درونی فرد مرتد ، حکم مرگ او را صادر نکرده است ، چرا که این اعتقادات خود او را گمراه می کند و در اخرت مستحق عذاب الهی می شود . این حکم به موجب دشمنی با اسلام و اثار سوئی که مرتد بر مسلمانان و امت اسلامی و حکومت اسلامی دارد ، صادر می شود.


مجازات مرگ برای کسی که مسلمانان را به گمراهی دعوت کند ، به دشمنی با ان ها بر خیزد ، به انها و اعتقاداتشان توهین کند ، تحریفات و تبلیغات سوء می کند ، برای ست کردن ایمان مسلمانان و ایجاد شک و تردید در دل مسلمانان تلاش کند ،  به قرآن و پیامبران و امامان توهین و بی احترامی می کند بسیار کم است و با کمی تامل خواهید دریافت حکم ارتداد نه تنها سخت گیرانه و غیر منطقی نیست بلکه بسیار منصفانه و منطقی و انسانی است.


حکم ارتداد نه موجب سلب ازادی افراد در انتخاب دین است و نه راهی برای اجبار فرد بر مسلمان ماندن ، این حکم ، حکمی است در جهت نجات خود فرد و حفظ اسلام و جامعه مسلمین.


بی شک هر فرد یا افرادی که هدف انها دشمنی با اسلام و مسلمین و گمراهی مسلمانان باشد  ، چه مرتد باشد ، چه مسلمان یا کافر ، مستحق مجازات سنگینی است و باید محو و نابود شود.


حکم ارتداد یک حکم دقیق و ظریف است که با نگرش درست به ان خواهید دریافت که وجود این حکم در جهت حفظ اسلام و جامعه مسلمین ، دفع توطئه دشمنان ، تبلیغ اسلام و اثبات حقانیت اسلام  ضروری است.


پاورقی


(1) حکم ارتداد در سنت و احادیث


عمار ساباطی گوید: از امام صادق - علیه السلام- شنیدم که فرمود: هرکس از مسلمانان از اسلام برگردد(مرتد شود) وپیامبری حضرت محمد-صلی الله علیه و سلم- را انکار کند وبه او نسبت دروغ دهد، برای هرکسی که می‌شنود خون او مباح است وزنش برای همیشه از او جدا می‌شود ومالش بین ورثه تقسیم می‌شود وزنش عده وفات می‌گیرد. ( فروع کافی، ج 6، ص 174، روایت 1، وسائل الشیعه، ج 28، ص 324 )


حضرت علی- علیه السلام- فرمود: هرکس از مسلمانان به فطرت به دنیا آمده وبعد مرتد شود من گردن او را می‌زنم، وهرکس بر فطرت تولد نیافته او را توبه می‌دهم اگر توبه کرد (رها می‌شود) واگر نپذیرفت گردن او را می‌زنم. ( من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 152، روایت 3552 )


حضرت علی- علیه السلام- فرمود: زن اگر از اسلام برگردد ومرتد شود کشته نمی‌شود؛ ولی حبس ابد دارد. ( من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 150، روایت 3549 )


(2) کسی که یکی از ضروریان دین اسلام  توحید ، عدل ، نبوت ، امامت ، معاد  و یا قرآن را قبول نداشته باشد و یا انکار کند و یا به عقیده برخی هر گونه توهین و افترا به امامان و پیامبران و ... از مصادیق کفر است و ان شخص کافر است.

(3) گفته می شود در زمان پیامبر گروهی که قصد توطئه و سست کردن ایمان مسلمانان را داشتند با طرح نقشه ایی، ابتدا به پیامبر و اسلام ایمان اوردند و در پایان روز از اسلام باز گشتند تا به این طریق در بین مسلمانان شک و شبه ایی ایجاد کنند ، به همین علت اسلام برای مبارزه با چنین توطئه ها هایی حکم ارتداد را وضع کرده است.  

 

از وبلاگ اسلام و مسلمان

از روزنامه کیهان (12/12/1394)

مرحله اول انتخابات هفتم اسفند، چند روزی است که به پایان رسیده، شهرها از پوسترها و بنرهای تبلیغاتی پاک شده و اندک‌اندک هیاهوی روزهای تبلیغات جای خود را به روزهای آرام و معمولی زندگی می‌دهد. گرچه اصل برپایی پرشکوه انتخابات، پیروزی بزرگ نظام و شکست دشمنان و بدخواهان بود، اما عده‌ای اصرار دارند بدون توجه به اصل این پیروزی بزرگ، خود را پیروز انتخابات نشان داده و با کمک ابزار رسانه‌ای و تبلیغی، کار روانی و نمایشی انجام می‌دهند! جماعت اصلاح‌طلب علی‌رغم آمار موجود که اصولگرایان را حائز اکثریت در کل کشور نشان می‌دهد، اصرار دارند در مقابل تصمیم مردم، با شعار، خود را برنده انتخابات معرفی کنند و با تکیه به رأی تهران دست به شعبده‌بازی بزنند و رأی ایران را نادیده بگیرند. شاید یادآوری برخی از معضلات برجای مانده و حل نشده، سبب شود برج عاج‌نشینان و رجزخوانان، کمی به خود آیند و به یاد آورند که کارهای بر زمین مانده زیادی دارند که باید برای آن به مردم جواب بدهند. 

 
۱- نگاهی به رأی اغلب مناطق کشور و روی‌گردانی آنها از لیست حامیان دولت، چه پیامی را به ذهن متبادر می‌کند؟ آیا این موضوع نشان از یک پیروزی بزرگ برای دولت دارد!؟ مسلماً چنین نیست و اگر چنین بود، هر کس با پرچم اعتدال و حمایت از دولت آمده بود، پیروز میدان انتخابات بود، در حالی که اعتدالیون تنها 5 درصد از آراء مردم را به دست آورده‌اند! این نه تنها یک پیروزی نیست که از قضا روی‌گردانی جدی به برنامه‌های دولت در سراسر کشور است. نگاهی به سوابق انتخابات پیشین حاکی از آن است که معمولاً نخستین مجلسی که بعد از روی کار آمدن هر دولتی تشکیل می‌شود همواره همسو با دولت مستقر بوده است. اما اکنون چرا چنین شد!؟


۲- جوانان کشور، با هر نژاد و قومی و با هر فاصله‌ای به مرکز، در یک موضوع مشترکند و آن نیاز به اشتغال و حس عزت و سربلندی است. ممکن است این حس را در روزهای انتخابات با چند میتینگ پرشور و هیجانی، به صورت موقت، ارضاء کرد اما به محض فروکش کردن این هیجانات، باز همان جوان است و کلی نیاز و آرزوی برآورده نشده! اوست و نیاز اولیه و حداقلی به نام شغل! در این مقطع دیگر نمی‌توان برای او رجز خواند، شعار داد و هیجان ایجاد کرد. نمی‌توان برایش پیام عاشقانه خواند و از فضای حقیقی زندگی به فضای مجازی کشاندش! در این لحظه لازم است در عالم حقیقی، روی زمین برای او شغلی ایجاد کرد تا بتواند عزت نفس خود را تأمین کند. حال باید پرسید در دولت یازدهم، این اتفاق افتاده؟ تکرار آمار بیکاری و بیکار شدن یک نفر در هر 5 دقیقه، جز تلخی ذائقه مخاطب ثمری ندارد، اما حتی اگر نگوئیم و ننویسیم، واقعیت موجود، خود به بلندترین صدا، این کاستی و ناراستی را فریاد می‌زند. این یکی از آن چیزهای ماندگاری است که پیروز یا مغلوب بودن در میدان انتخابات تأثیری در آن ندارد و انتظاری به حق از دولت است. تاکنون که دولت در این عرصه نمره قبولی نداشته و روال جاری نشان می‌دهد، در آینده هم وضع به همین شکل خواهد بود!


۳- به جز جوانان، موضوعات دیگری هم هست که بعد از انتخابات باید برای آنها فکری کرد و تدبیری اندیشید. نمونه‌ای دیگر از آن موضوعات، واقعیتی به نام «سیاست خارجی» است. این واقعیت، همان روزهایی که انتخابات برگزار می‌شد، وجود داشت و تأثیر خود را بر تمامی شئون ما می‌گذاشت. در آینده نیز چنین است. اما دولت برای آن چه تدبیری دارد!؟ ممکن است کسی خرده بگیرد که؛ این چه حرفی است!؟ موفق‌ترین بخش این دولت، بخش سیاست خارجی بوده و نشانه آن برجام است. اما چون قرار است با واقعیات زندگی کنیم و از هیاهوی انتخاباتی بگذریم، باید پرسید آنچه در برجام بود برای ما هم کاری کرد!؟ می‌دانیم که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، چند روز قبل گزارش داد که ایران به همه تعهدات ناشی از برجام به درستی عمل کرده است. اما در نقطه مقابل چه خبر است؟ سوئیفت باز شد!؟ کسی از هزار ال‌سی که شخص رئیس جمهور در یک سخنرانی، صراحتاً از گشایش آن خبر داد، اطلاعی دارد!؟ این سخن مسئولان رسمی بانک مرکزی و مقامات اتاق بازرگانی است که تاکنون حتی یک ال‌سی باز نشده است و آن سخنان نمایشی بود و کارکرد انتخاباتی داشت. از سوی دیگر، جز اجازه عکس یادگاری با ایرباس، هیچ تحریم دیگری هم که برداشته نشده است! اگر این‌ها را ثمره مهمترین دست‌آورد سیاست خارجی دولت یازدهم بدانیم، می‌توان فهمید که چه اتفاقی افتاده و چرا باید نگران این حوزه بود و اگر جز آنچه گفته شد، ثمره عینی دیگری در کار است، خوب است گفته شود تا مردم در شادی آن سهیم باشند.


۴- دولت مردان علاوه بر موارد مزبور تکلیف بسیار مهم دیگری هم دارند. اکنون سه سال است که کشور در رکود عمیقی که در تاریخ انقلاب بی‌سابقه است فرو رفته. شواهد تاریخی نشان می‌دهد که هیچ دولتی با حمله به رقبا و منتقدین و یا با ادعای پیروزی در انتخابات، نتوانسته بر این مشکل اقتصادسوز غلبه کند! باز هم براساس تجربیات علمی، بشری، حل این مشکل، به برنامه‌ریزی دقیق، صداقت با مردم، پاکدستی، چشم‌پوشی از منافع شخصی و بستن کمر همت نیاز دارد و به جز این، هیچ راه دیگری وجود ندارد. اکنون اغلب کارشناسان، هشدار می‌دهند سال آینده رکود عمیق‌تر می‌شود و ممکن است رکود ساده به رکود تورمی تبدیل شود! معنی این حرف چیست!؟ آیا جز این معنی می‌دهد که عده بیشتری بیکار می‌شوند!؟ آیا جز این معنی را دارد که کارگاه‌ها و کارخانه‌های بیشتری تعطیل می‌شود!؟ آیا جز این است که قیمت کالاهای اساسی بیشتر خواهد شد!؟ و آیا...


۵- اما همه آنچه گفته شد و همه آنچه را مردم با همه وجود خود حس می‌کنند را مقایسه کنید با سخنان دیروز رئیس جمهور محترم در همایش روز صنعت خودرو: «با توجه به شرایط کشور که بعد از چند سال تحریم شدید غیرقانونی ظالمانه مسیر رشد و توسعه صنعتش دچار اختلالاتی شده بود لازم بود با منطق و بیان به دنیا بگوییم که مردم ایران، مردمی صلح‌خواه، امنیت‌دوست و خواهان همکاری و تعامل با مردم جهان هستند... در سال 92 مردم با صدای رسا به دنیا گفتند ما اعتدال را می‌خواهیم نه افراط را، ما تعامل با جهان را می‌خواهیم نه تقابل را، ما می‌خواهیم مشکلاتمان را با منطق و استدلال و پشت میز مذاکره حل و فصل کنیم... ما به ملت قول دادیم که مشکلات را پشت میز مذاکره در برابر قدرت‌های بزرگ جهانی حل و فصل کنیم و حقوقشان را بازپس بگیریم و منطق را برای همکاری و توسعه جهانی به کار گیریم که آنچه وعده داده بودیم با همکاری و حمایت و پشتیبانی ملت ایران به انجام رساندیم.» ظاهراً که خبری از مشکلات مردم و آنچه گفته شد نیست و هنوز دولت در حال اثبات صلح دوستی ما به دنیاست! خوب اکنون که مدتی است دنیا فهمیده ما صلح دوستیم! اهل مذاکره‌ایم! برای اثبات آن قرارداد یکطرفه‌ای را هم امضا کردیم و برای اثبات بیشتر، آن قرارداد را به تمامه اجرا کردیم و دل از صنعت هسته‌ای بریدیم و میدان را به آنها واگذار کردیم، به قول طلاب «ثم ماذا»!؟ بعد چه!؟ آیا از اینهمه اثبات صلح دوستی، چیزی هم گیر ملت ایران آمده است؟ آیا حقیقت این نیست که سی ماه برای گفتن این حرفها کافی بود و حالا باید کاری کرد؟


اکنون، آیا می‌توان از دولت پذیرفت که با این اوصاف و در این شرایط خطیر، مشغول رجزخوانی برای پیروزی خیالی در انتخابات و حمله به اردوی رقیب باشد!؟ رقیب و دشمن اصلی همه مردم ما، نه فلان جناح سیاسی، که آمریکا و توطئه‌های بی‌پایان اوست. مشکل اصلی، نه از سر راه برداشتن فلان منتقد، که بیکاری و رکود و تعطیلی اقتصاد کشور است. میدان نبرد، نه صندوق رأی که کف کارخانه‌ها و مزارع است، همان جا که زحمتکش‌ترین مردم کشور با هزار امید و آرزو به آنجا می‌روند و هر روز چراغ یکی دیگر از آنها خاموش می‌شود. موضعگیری‌ها و رفتار برخی دولتمردان، به گونه‌ای است که هیچ مشکلی باقی نمانده و باید وقت و هم و غم خود را از چندین ماه قبل از انتخابات تا چند ماه بعد از انتخابات، صرف دخالت مستقیم و رقابت‌های جناحی کرد! درست مثل دن کیشوت که هر روز سوار بر اسب می‌شد، لباس رزم می‌پوشید و در هیبت شوالیه‌ای تمام عیار و آماده رزم ظاهر می‌شد. هر که او را می‌دید، تصور داشت که او قصد عزیمت به میدان جنگ دارد، اما در کمال ناباوری، او به جنگ آسیاب‌های بادی می‌رفت!

پاسخ های روزگار ایرانی

۱۵- دلیلی ندارد که مجلس خبرگان نتواند فردی را به عنوان ولی فقیه کشف و معرفی کند و نیز دلیلی ندارد که کسی برای احراز این مقام وجود نداشته باشد؛ مجلس خبرگان فردی را که بیشترین صلاحیت را برای این مقام دارد مشخص می کند و به عنوان ولی فقیه معرفی می نماید.  

 

۱۶- تا زمانی که مجلس خبرگان  ولی فقیه فعلی را عزل نکرده، او کماکان حاکم اسلامی است. 

 

۱۷- ولی فقیه به مجلس خبرگان مشروعیت می بخشد و مجلس خبرگان به ولی فقیه مشروعیت نمی بخشد. خبر منتشره از سوی مجلس خبرگان مبنی بر نبود شرایط رهبری در ولی فقیه براساس قانون برای حوزه های علمیه و مردم اعتبار خواهد داشت. مجلس خبرگان  متعاقب اعلام فقدان شرایط رهبری در ولی فقیه،  براساس قانون، فرد دیگری را به عنوان ولی فقیه معرفی خواهد نمود. 

 

پایان

پاسخ های روزگار ایرانی

۱۳- کسی که نظریه ولایت فقیه را می پذیرد، ولی فقیه معرفی شده را هم می پذیرد. قبول نداشتن ولی فقیه معرفی شده، به معنی قبول نداشتن نظریه ولایت فقیه است، به عبارت دیگر چند و چون کار در مرحله پذیرفتن نظریه ولایت فقیه کار است بعد از آن کار چند و چون در تشخیص ولی فقیه به عهده ما نیست، بلکه به عهده مجلس خبرگان است و برای ما جز اطاعت ازولی فقیه معرفی شده تکلیفی نیست. 

 

۱۴-  بنظر من ممکن نیست مجلس خبرگان در برهه ای از زمان نتواند، فرد جامع الشرایط را به عنوان ولی فقیه کشف نماید، در صورت قرارگرفتن در چنین شرایطی من نمی دانم در قانون چه پیش بینی شده است.

 

ادامه دارد

پاسخ های روزگار ایرانی

۱۱- بنظر من ایراد در اشکال دور نیست، بلکه در  قبول نداشتن نظریه ولایت فقیه است. دشمنان ولایت  فقیه با این نظریه که، قدرت دینی و سیاسی عظیمی به ولی فقیه می دهد( قدرتی که کاخ قدرت آن ها توان مقابله با آن را ندارد)،  مشکل دارند. به علاوه به لحاظ اندیشگی هم، طرفداران اندیشه  ولایت فقیه،  قدرت ولی فقیه  را فسادآور نمی دانند، ولی مخالفان آن( که متاثر از اندیشه های جدید غرب هستند) آن را فسادآور می دانند. طرفداران ولایت فقیه معتقدند که، فقاهت فقیه در شناخت اسلام و اسلامی شدن امور کفایت می کند و عدالت فقیه مانع پیروی او از هوی و هوس و ظلم کردن می شود، ولی مخالفان چنین اعتقادی ندارند. تاکید می کنم طرفداران ولایت فقیه به همین دلیل که عرض کردم  هیچ مشکلی با این نظریه ندارند. از نظر طرفداران ولایت فقیه، ولی فقیه باید، اعضای شورای نگهبان را از کسانی بگذارد که با او همفکر  هستند؛ اعضای شورای نگهبان هم باید، کسانی را که با آن ها همفکر هستند  برای نمایندگی تایید بکنند. طرفداران، به این نحوه  انجام کار معتقدند و مخالفان چون با این نحوه انجام کار کسانی که با آن ها همفکرند تایید نمی شوند  لذا مشکل پیدا می کنند و گله مند می شوند. 

 

۱۲- در شیوه ای که برای کشف و معرفی ولی  فقیه در قانون آمده ایرادی نیست، اگر هم باشد، قابل اغماض و یا اصلاح است. ولی فقیه اگرچه بر اساس قانون  وظایف معینی دارد، ولی در اعتقادات شیعه از قدرتی چون قدرت پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) برخوردار است،این امر  برای طرفداران ولایت فقیه  حُسن محسوب می شود ولی از نظر مخالفان ولایت فقیه، پذیرفته نیست.

 

ادامه دارد

پاسخ های روزگار ایرانی

۹- مشروعیت ولی فقیه امری قراردادی نیست. کشف او نیز ممکن است از طرق مختلفی انجام پذیرد که یک طریق آن که در قانون آمده است از طریق مجلس خبرگان رهبری است.  

 

۱۰- در جهان کنونی و کلاً در حاکمیت های غیر اسلامی نیازی به اتخاذ چنین شیوه ای برای کشف حاکم اسلامی نیست. 

 

ادامه دارد

پاسخ های روزگار ایرانی

۷- قبل و بعد از کشف(نه نصب) ولی فقیه توسط مجلس خبرگان، فردی که به عنوان ولی فقیه معرفی می شود تغییری نمی کند، فقط  قبلا مردم او را نمی شناختند، لذا او نمی توانست  قدرت اجتماعی داشته باشد و بعد که او را شناختند توانست قدرت اجتماعی بدست آورد. 

  

۸- مشروعیت ناشی از نصب عام ولی فقیه توسط معصوم علیه السلام است و قانون نحوه کشف ولی فقیه را از طریق مجلس خبرگان رهبری اعلام کرده است. زمانی که مردم ولی فقیه را با معرفی مجلس خبرگان رهبری  بشناسند او قدرت اجتماعی پیدا می کند. 

 

ادامه دارد

پاسخ های روزگار ایرانی

۵- با توجه به آنچه که تاکنون آوردم  باید روشن شده باشد که من نه تصور مبهم، بلکه تصور روشنی از آنچه شورای نگهبان در خصوص احراز یا عدم احراز صلاحیت انجام می دهد دارم و اینکه برچه اساسی فرد یا افرادی را دارای صلاحیت برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی یا مجلس خبرگان رهبری معرفی می کنند.  

 

۶- در خصوص عزل خود به خودی ولی فقیه یک بار دیگر توجه شما را به بخشی از مطلبی  که در پاسخ پرسش شماره ۱۳ پرسش و پاسخ در خصوص ولایت فقیه آورده ام جلب می نمایم:

اصولا آن‌چه مجلس خبرگان انجام مى‌دهد اعلام و تشخیص عزل، و نه حکم به عزل است. زیرا همان گونه که به هنگام اعلام رهبرى و تعیین وى به عنوان ولىّ فقیه، کار مجلس خبرگان «نصب» ولىّ فقیه نیست و این گونه نیست که با حکم مجلس خبرگان، ولىّ فقیه واجد شرایط رهبرى و ولایت شود بلکه او قبلا خودش شرایط رهبرى را داشته و خبرگان فقط شهادت داده و تشخیص مى‌دهند که این شخص مصداق آن نصب عامّى است که امام زمان(علیه السلام) در زمان غیبت کبرى دارند، در مورد عزل هم به محض این‌که رهبر، بعضى یا همه شرایط لازم براى رهبرى و ولایت را از دست بدهد خود بخود از رهبرى عزل شده و مشروعیتش زایل مى‌شود. و به همین دلیل هم گرچه مجلس خبرگان امروز تشخیص آن انحراف و از دست دادن شرایط را مى‌دهد اما کلّیه تصمیم‌ها، عزل و نصب‌ها و تصرفات و دستورات او از همان زمانى که شرط را از دست داده از درجه اعتبار ساقط مى‌شود. بنابراین همان گونه که در ابتداى امر، کار مجلس خبرگان «کشف» و تشخیص فرد واجد شرایط، و نه «نصب» او، مى‌باشد در انتها هم کار مجلس خبرگان تنها «کشف» و تشخیص از دست دادن شرایط است و عزل به صورت خود بخود انجام مى‌پذیرد. 

  

ادامه دارد

پاسخ های روزگار ایرانی

۳- اگر شورای نگهبان بر اساس قانون در بررسی صلاحیت نامزدها دقت لازم را بعمل آورد و افرادی که مجتهد یا آشنا به امور سیاسی و اجتماعی روز هستند را به عنوان افراد ذی صلاح برای نمایندگی مجلس خبرگان معرفی کند، این کار نباید تفتیش عقاید نامزدها شمرده شود. 

 

۴- آقای صادق زیبا کلام ممکن است در خصوص نظام های لیبرالیستی و مردم سالار اطلاعاتی داشته باشد، ولی متخصص و کارشناس در شناخت اسلام نیست. او اعتقادی به ولایت فقیه و شناختی در خصوص نظریه ولایت فقیه ندارد.  نظر ایشان در خصوص صلاحیت ولی فقیه و صلاحیت مجلس خبرگان خبری صائب نیست. 

ادامه دارد

پاسخ های روزگار ایرانی

بنام خدا 

سلام علیکم 

قبل از این که پرسش و پاسخ در خصوص ولایت فقیه را ادامه دهم به نکاتی اشاره می کنم که شاید پاسخ برخی از سوالات  برادر عزیزم جناب آقای دکتر روشنفکر  باشد. قبلا از توجهی که ایشان نسبت به عرایضم مبذول می فرمایند، تشکر می کنم. 

 

۱- مهم این نیست که شیوه احراز یا عدم احراز صلاحیت کاندیداهای مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان، در کشور های دیگر هم بکار گرفته می شود یا نه، مهم این است که آیا این شیوه احراز یا عدم احراز صلاحیت، درست و قابل قبول می باشد یا نه؟ بنظر من  ایرادی ندارد و قابل قبول است. 

 

۲- شورای نگهبان، قانوناً موظف است کسانی را که صلاحیت نمایندگی مجلس خبرگان را دارند به مردم معرفی کند. بنظرم مشکل خیلی از افراد،  درک مفهوم آن صلاحیتی است که (از نظر شورای نگهبان) باید کاندیداها داشته باشند. آن صلاحیت علاوه بر داشتن حدنصاب لازم اجتهاد، داشتن  حدنصابی از آگاهی و آشنایی نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی است تا اعضای مجلس خبرگان بتوانند در مورد ولی فقیه که یک مقام سیاسی و اجتماعی است تصمیم گیری کنند یعنی، کاندیداها  علاوه بر مجتهد بودن، باید  آشنا به امور سیاسی و اجتماعی روز نیز باشند. 

 

ادامه دارد