یکی که وجهه مردمی دارد ولی ضد ولایت فقیه است چاره ی کار او چیست؟ نهادهای مسوول با او چه باید بکنند؟ آیا بهتر نیست برای حفظ نظامی که مردم رکن اساسی تشکیل و استقرار آن هستند وجود او را حتی در جایی که خیلی هم مهم هست تحمل بکنند تا ببینند بعد چه می شود؟ مثلا طرف نه شایسته ریاست جمهوری است و نه شایسته عضویت در مجمع تشخیص مصلحت، ولی مسوولان بیایند ترتیبی اتخاذ بکنند که او در جای مهمتر که ریاست جمهوری است قرار نگیرد و در جایی که اهمیتش کمتر است مثلا مجمع تشخیص مصلحت نظام، قرار بگیرد (تا ببینند بعد چه می شود). آیا این کار، کاری درست و بجا نیست؟
در عالم سیاست چاره ای جز رعایت این قبیل مصلحت ها نیست. تاریخ صدر اسلام هم پر از این قبیل موارد مصلحت آمیز است.