همه ی افراد و جریان های سیاسی داخل کشور که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مجبور شدند از نظام اسلامی ایران طرد شوند و در بیرون نظام در مقابل آن قرار بگیرند، زمانی در درون نظام اسلامی بودند و با آن دشمنی می کردند. مهندس بازرگان و نهضت آزادی، بنی صدر و دفتر هماهنگی، مسعود رجوی و سازمان مجاهدین(منافقین) خلق، آیت الله شریعتمداری و حزب خلق مسلمان، مرحوم منتظری و جریان جنایت پیشه مهدی هاشمی قهدریجانی، کیانوری و حزب توده و غیره. این افراد و این جریان های سیاسی تا زمانی که در درون نظام بودند جمع و جمع های کثیری از مردم و بعضا جمعیت های چند میلیونی، خاطرخواه شان بودند. هریک از این افراد و این جریانها با بدعملی خود در مقابل نظام اسلامی، کار را بجایی کشاندند که مردم طرفدار اینها به ماهیت بدشان پی ببرند و از اینها ببرند و اینها از نظام اسلامی رانده و بدون مردم و حداکثر در پناه دشمن دون، با ذلت و بدبختی به دشمنی خویش با نظام اسلامی و مردم انقلابی ادامه دهند.
حمید رسایی:
روحانی به حرف آیت الله مصباح رسید؛ تفکیک "مشروعیت الهی" از "مقبولیت مردمی"
چند روز قبل حسن روحانی سخنانی عجیب و مخدوش درباره ولایت حضرت علی علیه السلام و تشکیل حکومت توسط ایشان بیان کرد که با اعتراض بسیاری از علما و نخبگان دینی مواجه شد.
به همین خاطر وی امشب در مراسم افطاری با جمعی از روحانیون، نه تنها سخنان غلطش در این باره را اصلاح کرده؛ بلکه دقیقا همان منطقی که سالها پیش از این حضرت آیت الله مصباح در این باره مطرح کرده بود را تکرار کرده و گفته:
"امام خمینی قبل از انقلاب هم "ولایت" داشت، اما اقامه حکومت با حضور و خواست مردم "محقق" شد. ولی فقیه برای اقامه حکومت بسط ید میخواهد که منوط به حضور مردم است. مسأله ولایت با تشکیل حکومت، دو مقوله جدا از هم است که نباید با هم خلط شود."
این عصاره همان بحث تفکیک "مشروعیت الهی" از "مقبولیت مردمی" است که سالها قبل علامه مصباح در سخنرانی های مختلف خود در پاسخ به کدیور، سروش، مجتهد شبستری و ... بر آن تاکید داشت و جریان روشنفکری به آن می تاخت! اما مایه خوشبختی است که بالاخره جناب روحانی نیز به این نگاه رسیده و آن را رسما بیان میکند.
در پایان یک نمونه از بیانات علامه مصباح در این باره را با هم مرور میکنیم:
رأی و رضایت مردم باعث بهوجود آمدن یک حکومت می شود. خداوند متعال به پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله وسلم میفرمایند: «هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین» (انفال/62) خداست که تو را با یاری خویش و مؤمنان تقویت کرد. کمک و همدلی مردم در عینیت بخشیدن به حکومت -حتی حکومت پیامبر صلیالله علیه و آله وسلم- است. ما شیعیان معتقدیم که خدای متعال بعد از پیغمبر اکرم(ص)، حضرت علی علیه السلام را برای حکومت تعیین کرده بود. پس حکومت ایشان ازطرف خدا تعیین شده بود ولی ایشان 25 سال اقدام به تشکیل حکومت نکردند، چرا؟ برای اینکه مردم یاریاشان نکردند. مدتی در حدود 6 ماه ایشان، حضرت زهرا سلامالله علیها و حسنین علیهالسلام را برمیداشتند و در خانه مهاجرین و انصار می رفتند و یادشان می آوردند که مگر فلان روز نبودید که پیامبر (ص) چه گفت؟ مگر در غدیر من را معرفی نکرد؟ پس چرا حمایت نمی کنید؟ هرکسی بهانه ای می آورد. اول سلمان و ابوذر و مقداد بودند و بعد عمار هم ملحق شد. بعد از 6 ماه محاجه، ایشان با همراهی حضرت زهرا سلام الله علیها، 12 نفر حاضر شدند طرفداری از امیرالمؤمنین علیه السلام بکنند، ولی نمی شد حکومت تشکیل داد. بعد از 25 سال مردم از حکومت های دیگر سرخورده شدند و به در خانه حضرت آمدند. ایشان آنجا خطبه شقشقیه را ایراد فرمود: "لولا حضور الحاضر و قیام الحجت به وجود الناصر ... لالقیت حبلها علی غاربها" اگر شماها حاضر نشده بودید و اگر نبود که با وجود یاران و ناصران حجت بر من تمام است، باز هم خلافت را رها می کردم. حالا که من ناصر دارم، حجت بر من تمام است. دیگر نمی توانم شانه از زیر بار مسئولیت خالی کنم، چون ناصر دارم. همچنین از آن حضرت نقل کرده اند: "لا رأی لمن یطاع" یعنی: "کسی که فرمانش پیروی نمی شود، رأیی ندارد" این سخنان همگی بیانگر نقش مردم در پیدایش و تثبیت حکومت الهی، خواه حکومت رسول الله (ص) و امامان معصوم (ع) و خواه حکومت فقیه در زمان غیبت است... گرچه "مقبولیت" با "مشروعیت" تلازمی ندارد. اما حاکم دینی حق استفاده از زور برای تحمیل حاکمیت خویش ندارد.» (حکومت و مشروعیت، فصلنامه کتاب نقد، شماره 7، تابستان 1377، ص 52)
چهره های فکری اصلاح طلب، همه شان لیبرال هستند، ولی همه شان سکولار نیستند. اصلاح طلب های سکولار همه چیز غرب را قبول دارند ولی اصلاح طلب های غیر سکولار می گویند ما فقط دستاوردهای مادی غرب را قبول داریم و به دنبال ترکیب دستاوردهای مادی غرب ومعنویت و اخلاق اسلامی هستند. جامعه ی مطلوب اصلاح طلب های غیرسکولار برای دنیای اسلام، یک ژاپن اسلامی است و قصد دارند پیشرفت و توسعه ی کشوری چون ژاپن را با اخلاق و معنویت اسلامی همراه کنند.
بیعت مردم با پیامبر(ص) و ائمه (ع) به معنای اعلام وفاداری و فرمانبری از آنهاست نه (آنچنانکه رئیس جمهور ما می گوید و در دموکراسی های امروز معمول است) به معنای مشروعیت بخشی به حکومت آنها باشد. اینکه حضرت علی(ع) شرط میکند که اگر بیعت مردم را بپذیرد به نظر خودش عمل خواهد کرد حاکی از این است که امام(ع) مثل حاکم در دموکراسی های امروز ملزم به اجرای نظر مردم نیست.
از یک پل عابر پیاده رد می کردم، از ذهنم گذشت که در یک کشور امن مثل ایران چه راحت می شود جان ده ها، بلکه صدها نفر را گرفت. وقتی همه جا امن است آن جایی که نیروی انتظامی هم مستقر است با آمادگی بسیار کمتری مستقر است، لذا مخصوصا در کوتاه مدت، می توان آسیب های جدی حتی به نهادهای انتظامی و امنیتی یک کشور امن وارد آورد. البته این قبیل آسیب رساندن ها به چنین کشورهایی تاوان سختی هم دارد. موشک هایی که اخیرا داعش از جمهوری اسلامی نوش جان کرد درصد ناچیزی از کل تاوانی است که از نظام اسلامی دریافت خواهد کرد.
اینها چون خودشون انقلابی هستند و نمی ترسند، فکر می کنند دیگران هم مثل اینها هستند.
خب، با این اوضاع و احوال، دیگر میشود کار کرد؟ با این ترس و لرز و دلهره، دیگر میشود کار کرد؟ کاش بعد از انتخاب اعضای دولت دوازدهم موشک درمی کردند! آیا با این اوضاع و احوال، دیگر می شود از رجل شایسته، میلیاردر، شمال شهرنشین، چخبختیار، لیبرال و... دعوت به همکاری برای تشکیل دولت کرد؟ آیا در این شرایط می شود به فامیل و دوستان و آشنایان و آن همه آدمی که به هر دری زدند تا نیروهای انقلابی رای نیاورند و او رای بیاورد خدمت کرد؟ نه، نمیشود! لااقل کار بسیار بسیار دشواری است!
یک دسته ای از آدم ها منتظرند کمترین بهانه ای پیدا بکنند و بگویند این هم دین! این هم اسلام! این هم شیعه! و یک دسته ای هم انگار توی این دنیا نیستند، تند و تند بهانه دست دسته ی اول می دهند. یک دسته ای هم به هردری می زنند تا آن بهانه ها را لاپوشانی بکنند و بگویند این جوری نیست و خون دل بخورند از دست دو دسته ی اول و دوم.
رخدادهای فراوان این سالها موجب شده برخی از یاد ببرند خمینی که بوده و چه کرده و راه خمینی هم اینک روهرو و رهروانش که ها هستند، لذا در مقابل کلام امام و کلام رهرو راه او یعنی خامنه ای بزرگ، بی آنکه خجالت بکشند سخن از موسوی و کروبی و خاتمی و صانعی و غیره می گویند. البته کسانی را که خدا گمراه کرده است، من و تو نمی توانیم به راه راست هدایت کنیم.
کتاب"رازهای دهه ی شصت" نوشته ی مرتضی صفار هرندی از سری کتاب های نیمه ی پنهان دفتر پژوهشهای موسسه ی کیهان، بسیار خواندنی است به ویژه برای نسل ما (پنجاه شصت ساله ها). کتاب حدود 370 صفحه دارد و قیمتش 10 هزارتومان است.
امام خامنه ای:
قرآن را که نگاه میکنید ، مطالعه میکنید ، بجای اینکه سعی تان این باشد که جزء را تمام کنید یا سوره را تمام کنید، سعی تان این باشد که قرآن را بفهمید. همان طور که در روایتی از امام علیه السلام یا پیغمبر خدا صلوات الله علیه و آله ، که همت شما حین تلاوت قرآن این نباشد که سوره را تمام کنید، یا جزء را تمام کنید. میخواهد تمام بشود یا نشود ، یک آیه بخوانید ، با تدبر، با دقت!
علی مطهری خودش کسی نبود. چون فرزند شهید مطهری بود، شد نایب رئیس مجلس و خیلی چیزهای دیگر. این آدم حتی این قدر نمی فهمید که بادش می کنند و در مقابل انقلاب و نظام قرارش می دهند و پشتش قایم می شوند و در نهایت می ترکد و بادش خالی می شود و می شود یکی مثل فائزه ی هاشمی یا مهدی هاشمی یا... رهبر به نیروهای انقلابی می گوید آتش به اختیار، او می گوید آتش به اختیار که یک طرفه نمیشود پس رهبر به نیروهای مقابل(فتنه گرها)هم گفته آتش به اختیار! جلق الخالق!
آگاهانه یا ناآگاهانه سکولاریسم از فرق سر تا نوک پایش را فراگرفته و عطر و بوی آن همه جا پیچیده، آن وقت می گوید چرا به من میگویی سکولار!
تویی که این قدر بدت می آید و بلکه می ترسی به تو بگویند سکولار، چرا می گویی مراجع تقلید در ارزیابی سند 2030 ذیصلاح نیستند، بلکه ذیصلاح در این مسایل فقط غربی ها و غرب زده ها هستند؟ چرا می گویی مراجع و علمای اسلام بروند برای احکام فردی مردم رساله شان را بنویسند و در مسایل سیاسی و اجتماعی اظهار نظر و دخالت نکنند؟
رهبرانقلاب:
آقای دکتر ظریف که متدین و باوجدان است، در نامه اخیرش به اروپاییها میگوید روح و جسم برجام نقض شده است!
اگر به دشمن اعتماد نمیشد، این اتفاق نمیافتاد. ۹۶/۳/۲۲