به بهانه انجام یک مناظره در سیما

مخالفان اسلام راستین  در مناظره پذیرای سخن حق نیستند، لذا نباید دنبال  قانع کردن شان بود. این ها در مناظره  به هیچ وجه قانع نمی شوند بنابراین هدف در مناظره ی با اینها باید روشن کردن اذهان کسانی باشد که  شنونده ی حرف ها هستند. 


در مناظره با  کسانی که اعتقاد درستی به آیات قرآن و روایات ندارند، به بهشت و جهنم و معاد ندارند، غربزده یا طرفدار غرب هستند، مثل روشنفکران دینی و غیردینی ما، مثل افراد احزاب و گروه های سیاسی لیبرال یا نئولیبرال ما، مثل خیلی از دولتمردان ما، مثل کسانی که برای خوشایند حزب و گروه خودشان و اربابان خارجی شان حرف می کنند و  قصد فریب شنوندگان را دارند. در مناظره با چنین کسانی که صداقت ندارند نباید انتظار داشت اینان  حرف حق بزنند و حرف حق بپذیرند. بیاد بیاورید مناظره  های سال های اول پیروزی انقلاب را در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، مناظره ی میان طبری از حزب توده  و ...، و آیت الله محمدتقی مصباح یزدی و... را،  یا مناظره ی میان کیانوری از حزب توده و...  با مرحوم شهید آیت الله سید محمد حسین حسینی بهشتی و...، را، یا مناظره ی میان  کواکبیان از گروه های اصلاح طلب و حسین شریعتمداری مدیر مسوول کیهان بهترین روزنامه خط امام و خط ولایت فقیه ( در روزهای اخیر) را. 


در این گونه مناظره ها به ویژه مناظره های رادیویی و تلویزیونی، از قبل معلوم است که فرد پیروز  کدام طرف مناظره است. وقتی یک طرف مناظره قائل به  عمل به احکام   اسلام  است بدیهی است که  در بیان بسیاری از مطالب، "من و من" بکند چرا؟ چون  می ترسد مبادا دروغ بگوید، مبادا آمار دروغ بدهد، مبادا برخوردش اخلاقی نباشد، مبادا توهین بکند، مبادا تهمت بزند، مبادا حرفایش موجب تذلیل و تضعیف ولی فقیه و جبهه ی حق شود و طرف دیگر مناظره برعکس مثل بلبل حرف می زند چرا؟ چون لازم نمی بیند بسنجد و بعد حرف بزند، هرچه گفت گفت، هرچه شد شد، دروغ می گوید؟ خب بگوید، برخورد اخلاقی نمی کند؟ خب نکند،  تهمت می زند؟ خب بزند، توهین می کند؟ خب بکند، حرفایش موجب تذلیل و تضعیف ولی فقیه و جبهه ی حق می شود؟ خب بشود بهتر، این ها برای او اصلاً  مهم نیست، مهم این است که حرفش را دروغ یا راست به کرسی بنشاند، مثلا زندگی فرعونی و  پر زرق و برق،  حقوق های نجومی،  وام های صد میلیاردی، اموال و املاک نجومی  خودش و هم پالکی هایش را توجیه و قابل قبول جلوه دهد. بله، بی گمان این طرف بحث، بختیار است و بخت و شانس بیشتری برای بردن و پیروز شدن  در مناظره را دارد.

به بهانه انجام یک مناظره در سیما

مخالفان اسلام راستین  در مناظره پذیرای سخن حق نیستند، لذا نباید دنبال  قانع کردن شان بود. این ها در مناظره  به هیچ وجه قانع نمی شوند بنابراین هدف در مناظره ی با اینها باید روشن کردن اذهان کسانی باشد که  شنونده ی حرف ها هستند. 


در مناظره با  کسانی که اعتقاد درستی به آیات قرآن و روایات ندارند، به بهشت و جهنم و معاد ندارند، غربزده یا طرفدار غرب هستند، مثل روشنفکران دینی و غیردینی ما، مثل افراد احزاب و گروه های سیاسی لیبرال یا نئولیبرال ما، مثل خیلی از دولتمردان ما، مثل کسانی که برای خوشایند حزب و گروه خودشان و اربابان خارجی شان حرف می کنند و  قصد فریب شنوندگان را دارند. در مناظره با چنین کسانی که صداقت ندارند نباید انتظار داشت اینان  حرف حق بزنند و حرف حق بپذیرند. بیاد بیاورید مناظره  های سال های اول پیروزی انقلاب را در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، مناظره ی میان طبری از حزب توده  و ...، و آیت الله محمدتقی مصباح یزدی و... را،  یا مناظره ی میان کیانوری از حزب توده و...  با مرحوم شهید آیت الله سید محمد حسین حسینی بهشتی و...، را، یا مناظره ی میان  کواکبیان از گروه های اصلاح طلب و حسین شریعتمداری مدیر مسوول کیهان بهترین روزنامه خط امام و خط ولایت فقیه ( در روزهای اخیر) را. 


در این گونه مناظره ها به ویژه مناظره های رادیویی و تلویزیونی، از قبل معلوم است که فرد پیروز  کدام طرف مناظره است. وقتی یک طرف مناظره قائل به  عمل به احکام   اسلام  است بدیهی است که  در بیان بسیاری از مطالب، "من و من" بکند چرا؟ چون  می ترسد مبادا دروغ بگوید، مبادا آمار دروغ بدهد، مبادا برخوردش اخلاقی نباشد، مبادا توهین بکند، مبادا تهمت بزند، مبادا حرفایش موجب تذلیل و تضعیف ولی فقیه و جبهه ی حق شود و طرف دیگر مناظره برعکس مثل بلبل حرف می زند چرا؟ چون لازم نمی بیند بسنجد و بعد حرف بزند، هرچه گفت گفت، هرچه شد شد، دروغ می گوید؟ خب بگوید، برخورد اخلاقی نمی کند؟ خب نکند،  تهمت می زند؟ خب بزند، توهین می کند؟ خب بکند، حرفایش موجب تذلیل و تضعیف ولی فقیه و جبهه ی حق می شود؟ خب بشود بهتر، این ها برای او اصلاً  مهم نیست، مهم این است که حرفش را دروغ یا راست به کرسی بنشاند، مثلا زندگی فرعونی و  پر زرق و برق،  حقوق های نجومی،  وام های صد میلیاردی، اموال و املاک نجومی  خودش و هم پالکی هایش را توجیه و قابل قبول جلوه دهد. بله، بی گمان این طرف بحث، بختیار است و بخت و شانس بیشتری برای بردن و پیروز شدن  در مناظره را دارد.

پیرامون مصاحبه رییس جمهور در تلویزیون

آقای رییس جمهور شب گذشته، ما را با واقعیاتی آشنا ساخت که، جداً جای تشکر و قدردانی  دارد. ایشان از جمله فرمودند: 

- دولت نهم و دهم دکتر احمدی نژاد هر سال بطور خالص فقط 14 هزار شغل و در طول 8 سال کلاً 112هزار شغل ایجاد کرد، ولی دولت یازدهم من هر سال بطور خالص 700 هزار شغل و در طول این سه سال کلاً  دومیلیون و 100 هزار شغل ایجاد کرده است. 

بنده ی حقیر که قصد کمک به خودم و شما را دارم برای اینکه گیج نشویم، خل نشویم، قاطی نکنیم، از خنده روده بر نشویم و...،  پیشنهاد می کنم: 

همه ی کارهایی که در زمان دکتر احمدی نژاد انجام شده را به حساب  دکتر روحانی  و همه ی کارهایی که  در زمان دکتر روحانی انجام شده را به حساب دکتر احمدی نژاد بگذاریم، مثلاً خانه هایی که تحت عنوان مسکن مهر  دکتر احمدی نژاد ساخته(و دکتر روحانی صد سال هم رییس جمهور باشد نمی تواند این همه مسکن بسازد) را  بگوییم دکتر روحانی ساخته و خانه هایی که  دکتر روحانی ساخته(که فکر نمی کنم ایشان اصلاً خانه ای برای مردم ساخته باشد) را  بگوییم دکتر احمدی نژاد ساخته است. بنظر می رسد این پیشنهاد من جواب می دهد  در این صورت بخوبی می شود ایجاد 112 هزار شغل را به دکتر احمدی نژاد نسبت داد و دو میلیون و 100 هزار شغل را به دکتر روحانی.  اگر راه حل بهتری هست ما را هم در جریان بگذارید.

از فریدون تا سلم و تور و ایرج

برجام نقض شده، تحریم ها تمدید شده،  تاسیسات هسته ای نابود شده،  کارخانه ها تعطیل شده، رکود تشدید شده، مسکن مهر تعطیل شده، بیکاری تشدید شده، برای بررسی فیشهای نجومی اقدامی نشده،  پول دو قران و دهشاهی معلمان  به صورت وام های هزار میلیارد تومانی به برخی خواص داده شده، قیمت دلار از چهار هزار تومان عبور کرده و ارزش پول ملی سقوط کرده،  دولت مسوولیت تصمیمات خود را نمی پذیره و در قبال خطاها عذرخواهی نمی کنه،از همه بدتر  نورچشمی ها از "فریدون گرفته تا سلم و تور و ایرج"  همه جا هستند، آن وقت آقای رییس جمهور و دولت تدبیر و امید، دنبال لیبرال بازی و "منشور حقوق شهروندی" که به معنی "در قانون  نور چشمی نداریم"  می باشد، میره. واقعا که!

لاییک بازی برای امثال خودش

تیپش رو که که تو آیینه نگاه می کنه، فکر می کنه "خودش" خیلی "وجود" داره، که موهای خوشگلش را این جوری درست کرده، که با همه جای خوشگلش،  به ماه میگه: "دیگه تو درنیا،  من هستم"، ولی یه نگاه  به اونی که همه جای خوشگلش از جمله موهاش رو خلق کرده نمی کنه، و برای امثال خودش، لاییک بازی درمیاره! 

واقعا که!

این ها یعنی فتنه گران، درعین حال که به خون رهبری نظام اسلامی تشنه هستند و هیچ اهمیتی برای افکار و آرمان های امام(ره) قائل نیستند، به پزشان هم، بشدت برمی خورد که بهشان بگویند ضد انقلاب یا ضد ولایت فقیه! واقعا که!

تو مسلمانی ات اشکال دارد!

این که می گویی: 

"من  به سیاست کار ندارم." 

"من دیگر سیاست را  گذاشتم کنار." 

"من همین که نمازم را بخوانم و اخلاقم را درست کنم برایم کافی است." 

" من دیگر نه پیرو ولایت فقیه هستم، نه ضد ولایت فقیه." 

"و...." 

فکر می کنی حرفت و کارت خیلی درسته؟ 

تو اگر مسلمانی، تو اگر اسلام را دین سیاسی می دانی، تو ااگر ولایت اهل بیت علیهم السلام را قبول داری، تو اگر به توصیه اهل بیت علیهم السلام اعتنا داری، تو اگر به ولایت فقها اعتقاد داری و....  

چطور می توانی بگویی: 

 "من  به سیاست کار ندارم." 

"من دیگر سیاست را  گذاشتم کنار." 

 "من همین که نمازم را بخوانم و اخلاقم را درست کنم برایم کافی است." 

" من دیگر نه پیرو ولایت فقیه هستم، نه ضد ولایت فقیه." 

 "و...." 

قضاوت کردن


ما برای انجام کارهای مختلف چاره ای نداریم جز این که در مورد افراد قضاوت کنیم. برای انتخاب همسر، برای عروس گرفتن، برای داماد گرفتن، برای انتخاب شغل، برای دوست گرفتن و و و. از جمله جاهایی که نیاز داریم در مورد افراد قضاوت کنیم فعالیت های سیاسی و اجتماعی است. 


می دانید که ما، آنگاه که داریم برای کارهای مختلف زندگی از جمله کارهای سیاسی و اجتماعی(براساس دین مبین اسلام)، در مورد افراد قضاوت می کنیم به کسانی که مشرک اند، کافراند، منافق اند، بهایی اند، اسلام التقاطی دارند(مثل مجاهدین خلق یا مثل لیبرال های جریان فتنه سال 88)، ضد ولایت فقیه هستند و و و حساسیت منفی داریم. حساسیت ما نسبت به این افراد بگونه ای است که اگر مردم ما بخواهند براساس دین خود عمل بکنند این افراد در جامعه، منفور و مطرود می شوند و از ادامه ی زندگی فردی خود  باز می مانند چه برسد به این که مثل این دهه های اخیر به مقامات بالای دولتی برسند یا نقش عوامل دشمن را در کشور ایفا بکنند.


در دوسه دهه ی اخیر عبارت"قضاوت نکنید" را به فراوانی شنیده اید. هر کس و ناکسی را می بینید وسط حرفش تکرار می کند که آقا! خانم! قضاوت نکن! البته عده ای از اینان که این حرف را می زنند  آگاهی از پشت پرده این سخن ندارند، ولی عده ای دیگر کاملا آگاهانه این عبارت را بکار می برند. این عبارت "قضاوت نکنید" را (که در جاهایی البته سخن حقی  است)  روشتفکران ما (اعم از دینی و غیردینی) بر سر زبان ها انداخته اند تا از آن اراده ی باطل کنند. توضیح این که اینها می خواهند خودشان و پیروان شان  درهر کسوتی اعم از کافر و ملحد و مشرک و منافق و مرتد و بهایی و التقاطی و غیره در میان مردم مسلمان حضور یابند و فعالیت بکنند و به هر پست و مقامی، به هر مال و متال برسند (و همه جا و همه کس را به فساد بکشند) و در عین حال، کسی به آنان نگوید کافر و ملحد و مرتد و مشرک و منافق و التقاطی و غیره. اینان  عبارت "قضاوت نکنید" را اشاعه دادند تا مردم اینها را به این نام های منفور و مطرود و ملعون ننامند و بساطشان را جمع نکنند. مردم اگر برعکس تشویق به قضاوت شوند اینان از ادامه حتی زندگی فردی باز می مانند چه برسد به این که فعالیت سیاسی بکنند و فرماندار و استاندار و وکیل و وزیر بشوند.

تقلید کردن

سوال: 

 تقلید کردن  خوب است، یا بد؟ 

پاسخ: 

 تقلید کردن هم خوب است و هم بد. 

تقلید کردن اگر به این معنا باشد که، هرچه "کارشناس و متخصص" گفت  قبول بکنیم (و به آن عمل بکنیم)، خوب و محمود است و اگر به این معنا  باشد که، "هر کس" هرچه گفت  قبول بکنیم (و به آن عمل بکنیم)،  بد و مذموم است. 

سوال: 

ما شیعیان که در "عمل به وظایف دینی" خود، تقلید می کنیم، به چه معنا تقلید می کنیم به معنای اول (تقلید خوب و محمود) یا به معنای دوم(تقلید بد و مذموم)؟ 

پاسخ: 

 ما  در "عمل به وظایف دینی" خود تقلید می کنیم، ولی به معنای اول (تقلید خوب و محمود)  تقلید می کنیم، نه به معنای دوم(تقلید بد و مذموم)؟  یعنی هرچه  "کارشناس و متخصص" دین ما یعنی "مرجع تقلید"  به ما گفت قبول می کنیم (و عمل می کنیم) یعنی "تقلید به معنای اول، تقلید خوب و محمود". ما به معنای دوم(بد و مذموم)  تقلید نمی کنیم، یعنی چنین نیست که هرکس هرچه گفت قبول می کنیم (و به آن عمل می کنیم).

نتیجه گیری:

 روشنفکران دینی ( در راس آن ها دکتر سروش) و دلبستگان به این روشنفکران، یعنی همه ی کسانی که  نسبت به اسلامی سیاسی و مراجع تقلید و ولایت فقیه و  فقها و علمای اسلام بی اعتنا هستند و تفکرشان التقاطی است ( بخشی از تفکرشان اسلام - اسلام فردی-  و بخشی از آن لیبرالیسم)، پیوسته، پیروان مراجع تقلید و ولایت فقیه و فقها و علما، یعنی علاقمندان به نظامی اسلامی را متهم می کنند که تقلید می کنند و چشم و گوش بسته حرف قبول می کنند و به حرف عمل می کنند. اینان در واقع با رندی تمام، معنای دوم تقلید را که بد و مذموم است  به ما، که تقلیدمان از نوع اول وخوب و محمود  (و تقلید از کارشناس و متخصص) است، نسبت می دهند.   

اسلام برخورد شدید و غلیظ هم دارد

- اسلام پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) اگرچه اسلام رحمت است،  برخورد شدید و غلیظ هم دارد.


- برخورد های شدید و غلیظ دین ما، فقط با کافرانی که در حال جنگ باماهستند هم، نیست.


- برخوردهای شدید و غلیظ دین ما، البته شامل لعن و نفرین هم می شود.


 - آیات قرآن و روایات، حکایت از برخی لعنت کردن ها و نفرین کردن ها و حتی به قتل رساندن ها دارد. برخوردهای شدید و غلیظ با کسانی که کافر، منافق، جانی، زانی و غیره بودند و در حال جنگ با حکومت اسلامی هم نبودند.


- شرایط و مراحل "امر به معروف و نهی از منکر" و "تولی و تبری" نیز لزوم  برخوردهای شدید و غلیط را ایجاب می کند، در حالی که امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبری اختصاص به زمان جنگ و جهاد ندارد.


- این که برخوردهای قلبی و زبانی و یدی و غیره" متناسب با مقتضیات زمان و مکان باشد ایرادی ندارد، مثلا ایرادی ندارد به جای عبارت "مادرت به عزایت بنشیند" بگوییم مادرت بی پسر شود یا....


- دین اسلام، دین دفع هم است اگرچه بسیار بیشتر از دفع کردن، دنبال جذب است.


 - فقهای بزرگ دین ما حتی زمانی که حکومت را قبول نداشتند و با آن همکاری نمی کردند، اقتدار و سیطره دینی داشتند و برای زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی مردم حکم  صادر می کردند و احکامشان، هم حسنی بود و هم حسینی. 


- عملکرد جمهوری اسلامی ایران  حاکی از میلیون ها مورد رحمت و رافت حتی با دزدان و مختلصان و ظالمان و ستمگران و قاتلان و غیره به ویژه با مخالفان خود است.

آرمان های اسلامی امام خمینی(ره)

انقلابیون سال 1357 ایران یک گروه و دو گروه نبودند بلکه، 72 گروه بودند و هر گروه برنامه ی نصف و نیمه ی خودش را داشت.


 برخی از این گروه ها در طی سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون از عرصه ی سیاست کشور خارج شدند و برخی کماکان حضور دارند و تکلیف شان در سال هاب آینده روشن می شود.


 گمان من البته این است که هرچه زمان می گذرد از تعداد گروه هایی که از اسلام امام خمینی(ره) و اسلام آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی که همان اسلام ناب و اصیل است دور هستند کم می شود.


 از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، اسلام امام خمینی(ره) بااسلام دیگران  متفاوت بود. اسلام امام، همان اسلام مراجع عظام و توده های دهها میلیونی مردم است که توانست اکثریت مردم را به میدان آورد  و موجبات پیروزی انقلاب اسلامی را فراهم آورد. 


امام خمینی در قبل و بعد از پیروزی انقلاب می گفت که ما دنبال تحقق آرمان های اسلامی هستیم. آرمان های ما نه آرمان های شرقی است و نه آرمان های غربی است.


 اسلام امام خمینی اگرچه ناگزیر بود پاسخ همه ی سوالات را و راه حل همه ی مشکلات را با گذشت زمان ارایه دهد، ولی اهداف و آرمان هایش کاملا روشن بود و با اهداف و آرمان های دیگر گروه ها فرق داشت. 


در اسلام امام خمینی هیچگاه دوستی با دشمنان قسم خورده دین خدا و استفاده از راه حل های مکاتب کفر و شرک برای حل مشکلات و مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه ی اسلامی و مردم مسلمان نبوده و نیست.


 در عمل هم تاکنون این گروه های مختلف وابسته به غرب و شرق و التقاطی(بویژه آنانی که در مصادر امور بوده و هستند) آب را گل آلود کرده اند و مانع حل مشکلات مردم و کشور شده اند.


 در واقع علت عمده ی پرداخت هزینه های بالا  و سنگین در اداره ی جامعه اسلامی ما از جمله دزدی ها و اختلاس ها و دادن حقوق های نجومی و اندوختن ثروت های ده ها میلیاردی توسط دولتمردان و غیره را، باید در سپردن امور کشور به دست همین گروه های وابسته جستجو کرد نه نیروهای اسلام ناب و اصیل که همان اسلام امام(ره) و مقام معظم رهبری است.

آیا نفرین کردن گناه ندارد؟

آیا لعنت و نفرین کردن گناه دارد؟ در قرآن در چه مواردی لعنت و نفرین گناه دارد و در چه مواردی گناه ندارد؟ 


در قرآن مجید دربارة کفّار و منافقان و ابلیس و اذیّت کنندگان خدا و رسول خدا و مفسدان و قاطعان رحم و ستمکاران و ... لعنت و نفرین به کار رفته. مثلا دربارة کفار آمده : "خداوند کفار را لعنت و نفرین کرده و برای آن ها عذاب دردناکی را مهیّا نموده است".(1)


 بدون جهت مومنی را لعنت و نفرین کردن حرام است، ولی لعنت و نفرین بر ظالم و کافر وعده دیگری که در قرآن مورد لعن و نفرین قرار گرفته اند حرام نمی باشد.


1-  احزاب (33) آیه 64.