مهمترین علل رای ندادن به حسن روحانی در انتخابات:
1-دخالت مفسده آمیز حسین فریدون برادر حسن روحانی در اداره دولت
2 - فیش های حقوقی نجومی
3-رکود اقتصادی
4 - انتصابات فامیلی
5 - برجام نافرجام
6 - بتن ریزی قلب راکتور هسته ای اراک
7-انتصاب افراد رد صلاحیت شده در پست های استاندار و معاون وزیر و فرماندار
8 - پایین آمدن نرخ رشد علمی کشور
9 - بی اعتبار شدن پاسپورت ایرانی
10 -عدم پیگیری حادثه منا
11-عدم واکنش به تجاوز پلیس عربستان به حجاج
12 - سخنرانی های متعدد در تعارض بامطالبات رهبری
13 - فقیرتر شدن فقرا
14 - بی انضباطی مالی در دولت
15 - تلاش برای تضعیف امکانات دفاعی و موشکی
16-پایین آمدن نرخ ازدواج
17- بالارفتن نرخ بیکاری
18- تعطیلى بیش از ٦٥٪ کارخانه هاى تولیدى
19-واردات بى رویه کالاهاى لوکس و مصرفى و کاهش صادرات
20 -عدم رشد حقوق کارمندان و کارگران متناسب با نرخ تورم واقعی نه نرخ تورم ساختگی
21 - بی مسئولیتی نسبت به مسکن مهر و تلاش برای عدم تکمیل پروژه های نیمه کاره مسکن مهر و له کردن مردم برای بدنام کردن مسکن مهر
22 -برخورد نکردن با متخلفان فیش هاى نجومى
23 -دروغ بزرگ حل مسائل کشور در صد روز
24 -اختلاس ۱۶ هزار میلیاردی در صندوق ذخیره فرهنگیان
25 -اختلاس ۳ هزار میلیاردی تنها در یک شعبه بانک
26 -انداختن همه مشکلات گردن دولت قبل
27 -گره زدن همه مشکلات کشور حتی آب خوردن به تحریم
28 -پیشنهاد حذف کارت سوخت
29 -مصیبت عظما خواندن پرداخت یارانه ها
30 -لایحه پیوستن به کنوانسیون حقوق کوکان و حذف بسیج دانش آموزی
31 - تعطیلی سازمان هوافضا و تعدیل کردن بیش از هفت هزار نفر از نیروهای این سازمان
32 - جمع آوری سانترفیوژهای تولید داخل و تخریب آنها
33 -تعطیلی فردو و نطنز و تعدیل نخبگان هسته ای
34 - خام فروشی و مفت فروشی نفت
35 -واردات بی رویه بنزین های بی کیفیت و حذف کامل بنزین تولید داخل
36 -سرمایه نظام خواندن حرام خواران نجومی
37 -عبور کردن از خطوط قرمز رهبری در مذاکرات
38 -امید داشتن به کدخدا و عدم اعتماد به خدا
بنظر من خیلی ایراد ندارد پولدارها (اعم از آنهایی از قبل وضع شان خوب بوده یا بعد از انقلاب وضع شان خوب شده) از روحانی و جهانگیری حمایت کنند، ولی خیلی مضحک و مسخره است کسانی که ادای سوسیالیست ها را درمی آورند و خودشان را طرفدار محرومین و مستضعفین معرفی می کنند (و به علاوه خودشان هم آه در بساط ندارند) از روحانی و جهانگیری حمایت کنند.
احمدی نژاد یکی از بهتران یاران نظام و انقلاب بود، ولی متاسفانه فقط تا نیمه ی راه، بگذریم. آخر این مرد در آن مدت پنج شش سال چه کرد که دوست و دشمن نمی توانند از خدمات و کارهای بزرگ او حرف نزنند: مسکن مهر، سهام عدالت، طرح های زودبازده، سفرهای استانی، نقش دادن به جوانان، توجه به محرومان و مردم سطوح پایین، لیبرال ستیزی، استکبارستیزی و و و و! آخر خدای متعال چه قدرتی در نیروهای انقلابی به ودیعه گذاشته که می توانند کارهای نشدنی را شدنی بکنند؟
اولا روحانی و جهانگیری و آخوندی و نعمت زاده و قاضی زاده و زنگنه و ... خودشان بسیار ثروتمند و سرمایه دار هستند، ثانیا همه ی اینها طرفدار کشورهای سرمایه داری و سرمایه داری غربی هستند. اصلا لیبرال و نئولیبرال یعنی همین، یعنی دوست سرمایه داران و دشمن فقیران و ضعیفان.
عزیزان من اینها یعنی دولت یازدهمی ها و اعوان و انصارشان لیبرال هستند، خودشان هم این را اذعان می کنند و این معنی اش این است که اینها اعتقاد ندارند که مکتب اسلام و قرآن به تنهایی نجات بخش است، بلکه معتقدند که تا از مکتب دیگر یعنی لیبرالیسم کمک نگیریم و از آن پیروی نکنیم نجات پیدا نمی کنیم و دنیا و آخرتمان درست نمی شود.
جهانگیری در مناظره دوم :
"همانطور که رهبری فرمودند حضور مردم بود که در سال ۹۲ و انتخاب آقای روحانی، سایه تهدیدها را از سر کشور کوتاه کرد"
رهبر معظم انقلاب بعد از مناظره ی دوم:
"نیایند حرفی را که بنده به صراحت بیان کردم تحریف کنند و بگویند مراد فلانی این است که حضور مردم دولتی را سر کار میآورد، که آن دولت... نه آقا؛ دولتها تأثیری ندارند".
بازهم عده ای بگویند:
"جهانگیری حرف را تحریف نمیکند، دروغ نمیگوید و...."
آیا کسی که ساعت مچی با قیمت بیش از 14 میلیون تومان روی مچش دارد میتواند بفهمد کارگرانی که 18 ماه حقوق نگرفته اند چه میکشند؟
در مناظره دوم آقای جهانگیری به جای جواب دادن به سوالات مجری، نوشته هایی را که با خودش آورده بود می خواند، معنی اش این است که لازم نیست ما به مردم بها بدهیم و به سوالات پاسخ بدهیم، ما هر کاری دل مان بخواهد می کنیم. آیا چنین آدمی به دردها و دغدغه های مردم اهمیت میدهد؟
محمدرضا شجریان در شهریور 88 و بعد از آن در رسانه های بیگانه:
"تصاویر و فیلمهایی که از کشته شدهها در خیابانها دیدم مرا منقلب کرد... اینها باید بدانند که با تفنگ و آتش نمیشود حرف حساب زد. باید صحبت کنند نه [اینکه با] تفنگ... اگر استبداد مقابل مردم بایستد من هم مقابل آن خواهم ایستاد! اینها(جمهوری اسلامی) روی خوشی با موسیقی ندارند مگر اینکه دربست در اختیار آنها باشد و من اینگونه نیستم."
"بعد از چهار سال از به ثمر رسیدن انقلاب دیدم که قولهایی که داده شد کو؟ چرا دروغ گفتند و... من هم خواندم یاری اندر کس نمیبینم، یاران را چه شد."
"این نظام و حکومت میخواهد همه چیز را تحت سلطه خود بگیرد و در اختیارش باشد... اینها هرگز با هنر کنار نمیآیند همچنان که در طول ۱۴۰۰ سال با آن کنار نیامدهاند. موسیقی هم نمیتواند در خدمت اینها باشد."
رئیس جمهور یک کشور اسلامی باید از شهدا و امام شهدا و امت شهیدپرور، خجالت بکشد وقتی از محمد رضا شجریان دفاع می کند.
این که روحانی و جهانگیری در مناظره دوم حرفی برای گفتن نداشتند، نباید چیز عجیبی به نظر برسد. این انفعال و کم آوردن آقایان نتیجه ی 4 سال عملکرد ضعیف و عملی نشدن وعده های بیشمار غیرکارشناسی و مشروط کردن انجام هرکاری به نتیجه ی مذاکره با آمریکا بوده است.
ده ها حرف جهانگیری در این دو مناظره ای که برگزار شد، حاکی از زاویه داشتنش با نظام اسلامی و ولی فقیه بود؛ در عین حال که او بیش از پنج نفر دیگر حرف ولی فقیه را می زد. نفاق همین است، شاخ و دم ندارد.
مناظره ی دوم نامزدهای ریاست جمهوری دوره دوازدهم مرا بیاد دوسگ درنده ای انداخت که قلاده ای به گردن ندارند و چهارسال است که افتاده اند به جان مرد بیچاره ای که هیچ وسیله ای برای دفاع ندارد.
کرباسچی دبیر کل حزب اشرافی کارگزاران اخیرا، مدعی شده بود که با داعش هم نباید جنگید، بلکه باید به شکل دیپلماتیک مذاکره کرد. قسمت هایی از جوابی که یکی به ایشان داده، این است:
"جناب کرباسچی، مطمئن باش اگر هنگام صدور این اراجیف نزد شما حضور داشتم، دندانهایت را در دهان کثیفت خرد میکردم. آقای کرباسچی لطفا خفه شو، بیکفایت! اگر سلیمانی و سربازان سلیمانی و رزم حماسی و قهرمانانه ایشان در شامات نبود، اکنون حضرتعالی به جای آنکه از پشت میکروفون و در حریم امن مملکت لنترانی کنی، میبایست از خوف داعش با زن و بچهات در بیابانهای ساوه دنبال جانپناه میگشتی! آقای کرباسچی! تصاحب کرسی ریاست جمهوری تا آن اندازه ارزش ندارد که برای پیروزی هر چرندیاتی را از دهانت بیرون بریزی. کاخ ریاست جمهوری پاستور با تمام اجزا و جوانبش بر سرتان خراب شود اگر آنقدر شعور ندارید تا بفهمید ماندن رئیسجمهورتان در قدرت نیز مدیون رشادت سلیمانی و سربازان سلیمانی در شاماتاست."
براساس گزارش بانک مرکزی دولت یازدهم در چهار سال اخیر به اندازه ی پنج دولت گذشته خرج کرده در حالی که به اذعان کارشناسان، بیسابقهترین رکود بعد از دوران جنگ تحمیلی هم در این دوران تجربه شده است.
این به معنای این است که پرخرجترین دولت ایران یعنی دولت یازدهم هزینههایش بیش از آنکه رونق ایجاد کند در مسیری خلاف رونق صرف شده است.
براساس گزارش رسمی بانک مرکزی، جمع هزینههای جاری در «دولت رکود و بیکاری»، یعنی دولت یازدهم بیش از 642 هزار میلیارد تومان بوده است در حالی که پنج دولت قبل، یعنی دولتهای ششم و هفتم و هشتم و نهم و دهم، مجموع هزینههای جاری شان کمتر از این رقم، یعنی حدود 640 هزار میلیارد تومان بوده است.