۱۲۲۳
بشر به حکم اینکه به نیروی عقل و ابتکار و اختیار مجهز است و تمایل به زندگی بهتر دارد، پیوسته افکار و اندیشهها و عوامل و وسائل بهتری برای رفع احتیاجات اقتصادی و اجتماعی و معنوی خود وارد زندگی میکند. ورود عوامل و وسائل کاملتر و بهتر، خود به خود سبب میشود که عوامل کهنه و ناقصتر جای خود را به اینها بدهند و انسان به عوامل جدید و نیازمندیهای خاص آنها وابستگی پیدا کند. وابستگی بشر به یک سلسله احتیاجات مادی و معنوی و تغییر دائمی عوامل و وسائل رفع کننده این احتیاجات و کاملتر و بهتر شدن دائمی آنها که به نوبه خود یک سلسله احتیاجات جدید نیز به وجود میآورند، سبب میشود که مقتضیات محیط و اجتماع و زندگی در هر عصری و زمانی تغییر کند و انسان الزاما خود را با مقتضیات جدید تطبیق دهد. با چنین مقتضیاتی نه باید نبرد کرد و نه میتوان. متأسفانه همه پدیدههای نوی که در زمان پیدا میشود، از نوع افکار و اندیشههای بهتر و عوامل و وسائل کاملتر برای زندگی سعادتمندانهتر نیست. زمان و محیط و اجتماع مخلوق بشر است و بشر هرگز از خطا مصون نبوده است، از این رو تنها وظیفه انسان انطباق و پیروی از زمان و افکار و اندیشههای زمان و عادتها و پسندهای زمان نیست، کنترل و اصلاح زمان نیز هست. بشر همان طوری که عقل و علم دارد، شهوت و هوای نفس هم دارد و همان طوری که در جهت مصلحت و زندگی بهتر گام بر می دارد، احیاناً انحراف هم پیدا می کند؛ پس زمان نیز، هم امکان پیشروی دارد و هم امکان انحراف. با پیشرویهای زمان باید پیش رفت و با انحرافات آن باید مبارزه کرد. "مقتضیات زمان" اکنون به شکل یک ابزار استعماری کامل برای در هم کوبیدن فرهنگ اصیل شرق و تحمیل روح غربی در آمده است. چه سفسطهها که به این نام صورت میگیرد و چه بدبختیها که با این تابلوی قشنگ تحمیل میگردد. مثلاً میگویند عصر علم است. میگوییم صحیح است، امّا انسان در کدام عصر، مانند این عصر آزادی خود را از کف داده و مقهور دیو شهوت و اژدهای خودخواهی و جاهطلبی و پول پرستی و استخدام و استثمار بوده است؟! در اسلام هرگز چیزی وجود ندارد که با پیشروی به سوی زندگی بهتر مخالف باشد. مشکل عصر ما این است که بشر امروز، یا جمود میورزد و با کهنه پیمان میبندد و با هر چه نو است مبارزه میکند، و یا جهالت به خرج میدهد و هر پدیده نو ظهوری را به نام مقتضیات زمان موجه میشمارد. (1)
(1) از شهید مطهری (برگرفته از صفحات 77 الی 80 کتاب ختم نبوت)