مدیران و حل مشکلات کشور

1221

مصیبت جان باختن حجاج ایرانی در حادثه ی منا را تسلیت عرض می کنم. 

 

1- به نظر شما کسی که مدام در حال فکر کردن پیرامون یک موضوعی است یا مدام در حال حل کردن یک مساله ای است با دیگران فرق ندارد؟ این ها درزمان انجام کار( کار فکری یا غیر فکری)، موضوع پیدا می کنند برای فکردن، مساله پیدا می کنند برای حل کردن؛ این ها چه، زمانی که کار می کنند و چه، زمانی که کار نمی کنند (مثلاً  راه می روند، غذا می خورند و ...) در حال فکردن روی یک موضوعی و یا در حال حل کردن یک مساله ای هستند. 

 

 2- کسانی که عادت به فکر کردن یا عادت به حل مساله دارند (و فرق شان با بقیه ی آدم ها در همین  فکر کردن و حل کردن مساله  است و مدام فکر می کنند که چه باید کرد تا  دنیا را آب نبرد و مثل بقیه نیستند که دنیا را آب ببرد آن ها را خواب می برد) اگر فقط کار فکری بکنند (مثلاً فقط بنشینند  کتاب بخوانند و کتاب بنویسند یا فقط بنشینند روزنامه بخوانند و روزنامه بنویسند)، موضوعات و مسائلی که برای فکردن یا حل کردن پیدا می کنند  خیلی  به زندگی آدم ها ارتباط نخواهد داشت.  موضوعات و مسائل واقعی زندگی معمولاً دور از دسترس چنین افرادی است و آن ها نقشی در حل موضوعات و مسائل واقعی زندگی مردم نخواهند داشت. این ها که فقط کار فکری می کنند مخصوصاً اگر آن چه را یافته اند  عرضه نکنند، یا آن چه را عرضه می کنند مورد وقد و نقد قرار نگیرد  یا مورد وقد و نقد قرار بگیرد و این ها اعتنایی به وقد و نقد نکنند در این صورت، کار فکری شان حتی موجب رشد فکری خودشان هم نمی شود. خیلی از نویسندگان ما، خیلی از روشنفکران ما، خیلی از کسانی که فقط فرضیات و نظریات دیگران (به ویژه غربی ها) را قورت می دهند  (و بعد بلغور و  به مردم خودشان  ارایه می دهند) در زمره ی این افرادند. 

 

3- این ها که عادت به فکر کردن یا  حل مساله دارند اگر فقط کار غیر فکری بکنند(مثلاً فقط زمین شخم بزنند یا فقط کاراجرایی کنند یعنی نامه ارجاع بدهند و نامه امضا بکنند و ...)،  مساله و موضوع پیدا می کنند  (و گاهی حتی بیشتر از آن هایی که فقط کارفکری می کنند   مساله و موضوع  پیدا  می کنند) ولی، فرصت حل مساله یا موضوع را پیدا نمی کنند، به علاوه این ها از مسائل و موضوعات مرتبطی که توسط  دیگران پیدا می شود مطلع نمی شوند، از افکار  و راه حل های کهنه و تازه ی مرتبطی که ارایه می شود  مطلع نمی شوند، این ها حتی فرصت  ارایه ی افکار و راه حل های خودشان را هم پیدا نمی کنند.

  

4- من اطلاعی ندارم که در سطوح مختلف مدیریت در کشور چه تعداد مدیر اهل فکر  و اهل حل مساله  داریم. دانستن تعداد این مدیران  هم به بحث من  ارتباطی ندارد.  فقط با شناختی که از  وضعیت مدیریت و مدیران  در کشور دارم عرض  می کنم که  در جمهوری اسلامی ایران، چنین مدیرانی بسیار بیشتر از کارکنان  وقت می گذارند و کار می کنند. این ها در هر کجا که  مشغول به کارند، در پیچ و خم کار، سخت گرفتارند.  حل مشکلات کشور در گرو کار این ها  است و  این ها  هم فرصت لازم برای فکرکردن و حل مسائل و مشکلات کشور را  ندارند.     

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.