اسلام اصیل و مخالفان و دشمنان آن

  

۱۲۳۳

۱- حسین آقا! من اگر بهترین نقد را هم در خصوص نوشته های دکتر سروش بنویسم و به شما ارایه کنم می دانم که نمی پذیری.

 ۲- بنظر من به امثال شما فقط باید گفت: "نظریات دکتر سروش درست نیست" همین؛ نقد تفصیلی آثار ایشان را باید برای کسانی نوشت که (بر خلاف شما) جویای حق و دنبال حقیقت اند.

۳- شما بجای این که از من گله مند، باشی (که منظور فلانی در فلان نوشته من بوده ام)، ببین آن نوشته ی من درست است یانه، اگر درست است بپذیر و فکر خودت را اصلاح کن و اگر درست نیست جواب مرا بده تا من خودم و نوشته ام را اصلاح کنم.

۴- بسیار خوب،  من آن چه را که تاکنون در خصوص دکتر سروش و آثارش در روزگار ایرانی نوشته ام، جمع و بطور یکجا به شما ارایه می کنم.

............................

۱- قریب به اتفاق مسلمانان، سوالات و شبهات مطرح در خصوص دین شان را نمی بینند (و لذا دنبال پاسخ آن ها نمی روند). اینان دین سنتی شان را (که از خانواده و مسجد محله گرفته اند) حفظ می کنند، ولی به جهت عدم شناخت سوالات و شبهات در خصوص دین شان و عدم توانایی  نسبت به پاسخ  آن ها،  دین شان، تفاوت چندانی با دین پدران شان ندارد.

۲ – تعداد کمی از مسلمانان، سوالات و شبهات مطرح در خصوص دین شان را می بینند (و دنبال پاسخ آن ها هم می روند).  اینان موفق می شوند هم،  دین شان را (که از خانواده و مسجد محله گرفته اند) حفظ  کنند و هم، پاسخ تمامی سوالات و شبهات را بیابند. دین این افراد به جهت این که این ها سوالات و شبهات را می شناسند  و توان پاسخگویی نسبت به آن ها را دارند، بسیار متفاوت با دین پدران شان است، به گونه ای که   انگار دین دیگری دارند.

۳- افرادی که به لحاظ شناخت سوالات و شبهات و توانایی  پاسخگویی به آن ها، دین شان متفاوت با دین پدران شان است (بر خلاف آن اکثریتی که دین شان، دین پدران شان است) در بحث و مناظره، حریف مارکسیست ها، لیبرالیست ها، ناسیونالیست ها، مجاهدین(منافقین) خلق، طرفداران مهندس بازرگان، دکتر شریعتی، دکتر پیمان، دکتر سروش، دکتر حجاریان، دکتر کدیور، دکتر سیدجواد طباطبایی، محمد مجتهد شبستری، ملکیان و  ده ها و ده ها  روشنفکری هستند که مخالف دین سنتی هستند.

۴- افرادی مثل شهید آیت الله مطهری، آیت الله مصباح یزدی، آیت الله جوادی آملی و ده ها بزرگ دیگر، هرکدام شان حریف همه ی اندیشمندان شرق و غرب عالمند. بدون کمترین تردید عرض بکنم که شاگردان این بزرگان نیز، حریف همه ی روشنفکران طرفدار شرق و غرب اند. آقایانی چون رحیم رحیم پور ازغدی، دکتر عبدالحسین خسروپناه و ده ها نفر مثل اینان(حوزوی یا دانشگاهی) در بحث و مناظره، بخوبی  قدرت فتیله پیچ کردن رقیب را دارند.

۵-  البته نیروهای سطوح پایین دین سنتی که اکثریت مسلمانان را تشکیل می دهند و عشق شان به خدا و پیامبر(ص) و ائمه (ع)، ضامن حفظ اسلام و نظام اسلامی است، توان مقابله ی فکری و نظری  با روشنفکران طرفدار غرب و شرق را ندارند. این میزان ضعف را، افراد سطوح پایین مخالفان دین(بویژه مخالفان دین سنتی)  کمتر دارند؛ به عبارت دیگر، مخالفان دین سنتی توان سربازگیری بیشتری از مسلمانان سنتی  دارند، و مسلمانان سنتی چنین توانی را در سربازگیری از جبهه ی مخالف ندارند. می پرسید چرا؟

۶- اشکال کردن و انتقاد کردن نسبت به دین(دین سنتی) و هجمه و هجوم به آن با وجود امکانات وسیع مخالفان و دشمنان دین سنتی کار آسانی است. در دویست سال اخیر با دراختیار گذاشتن همه ی این امکانات، صدها و بلکه هزاران نفر از به اصطلاح روشنفکران ایرانی و غیرایرانی  به نام دفاع از دنیای جدید،  قصد نابودی دین اصیل و سنتی اسلام را کرده اند. در مقابل همه ی اینان ایستادن و پاسخ همه ی سوالات و شبهات اینان  را دادن، آن هم با آن حالت هجومی که این مستشکلین دشمن  دارند   کار بسیار دشواری است.

۷-  چه بسا بسیاری از افرادی که به آنان  اشاره شد، در ابتدا قصد دفاع از  دین را داشتند، ولی چون توانایی لازم را برای دفاع از دین  نداشتند مقهور مخالفان و دشمنان دین شدند و  از حالت دفاعی بیرون آمدند و حالت حمله و هجوم  گرفتند. بیشتر بلاهایی که دکتر سروش سر جوانان مسلمان ما آورد به جهت نادانی و  ناتوانی در شناخت همه جانبه ی دین بود. ایشان بعد از چند سال دفاع از دین، به مخالفان و دشمنان دین پیوست و دوستان خدا  را به دشمنان او فروخت.

۸- به گمان من افراد مسلمان، بویژه جوانان مسلمان،  برای این که نلغزند و منحرف نشوند باید تحت نظر افراد زبده ی مسلمان باشند. تعداد  افراد زبده ی مسلمان   هم باید هر چه زودتر زیاد شود تا   برای  دفاع همه جانبه ی از اسلام سنتی  مقابل مخالفان و دشمنان کافی باشد. بچه ها و نوجوانان و جوانان را نباید به امان خدا رها کرد تا گرفتار انحای اشکال سوالات و شبهات مخالفان و دشمنان اسلام  شوند. جذب مخالفان و دشمنان اسلام شدن همان و  حرف افراد زبده ی اسلام اصیل را نخواندن،  همان.

۹- و این دوست من حسین آقا، به گمان من به اندازه ی کافی گرفتار مخالفان و دشمنان اسلام اصیل و سنتی شده  و دیگر حرف این وری ها را قبول نمی کند، لذا متاسفانه فاتحه اش  را باید خواند.   

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.