جناب آقای دکتر روشنفکر سلام علیکم. جناب عالی شخصیتی جویای حقیقت دارید. بنظر بنده اشکال کار اینجاست که با فردی مثل خودتان در گفت و گوی مدام نیستید و نیز فرصت برای مطالعه کمتر دارید. شما اگرچه همچون گذشته قلم بی مهابا می رانید و از کلمات و عبارات راحت استفاده می کنید، ولی دقت گذشته را (جسارت نباشد) ندارید. برعکس شما من بسیار ترسانم در راندن قلم و استفاده راحت از کلمات و عبارات. نمیدانم آن چه آوردم در مدح شما بود یا در ذمّ، به هرحال از سر ارادت و دوستداری شما بود. اجازه می خواهم طی چندین فقره به صورت پرسش و پاسخ مطالبی را در خصوص ولایت فقیه بیاورم تا شاید رافع بخشی از شبهات و اشکالات باشد.
ادامه دارد
۱۲۳۴
- اسلام ناب اساساً ظلم ستیز است. آن اسلام آمریکایی است که اینگونه نیست. وقتی اسلام ناب بر کرسی حاکمیت مینشیند، قدرتهای استکباری در برابرش قد علم میکنند، چرا که این اسلام موجودیت آنها را به خطر میاندازد. کسانی که نسخه آشتی با آمریکا میپیچند، باید پاسخ دهند که آیا ما قرار است از اسلام دست بکشیم یا آمریکا از مواضع خود کوتاه بیاید. استکبار هرگز دست از دشمنی با ما بر نمیدارد.
- خطر زمانی است که جریان اسلام آمریکایی وارد کانونهای تصمیمساز مملکت شود، که اگر اینگونه شود دشمن به جای اینکه خودش هزینه کند، از امکانات ما علیه خودمان استفاده میکند و خواستههایش از درون دنبال میشود که همان نفوذ است.
- امروز اتفاق خطرناکی افتاده و آن اینکه دیدگاههای منحرف از اسلام (که در گذشته در افراد ضد انقلاب بود)، اکنون به درون برخی مسئولان سابق کوچ کرده و این افراد گرچه تابلوی سابقهشان را بالای سر دارند اما شناسنامهشان چیز دیگری را نشان میدهد.
- باید تابلوهای افراد را با مواضعشان مقایسه کنید، نه با سابقه آنها؛ مواضع و خط امام کاملاً روشن است، ولی عدهای خط امام را تحریف میکنند و همانند دیدگاه غربی میخواهند نام انقلاب باشد ولی محتوایش را تغییر دهند.
- اکنون دشمن به این نتیجه رسیده که جمهوری اسلامی باشد ولی محتوایش تغییر یابد. آمریکا به دنبال تغییر رفتار و پس از آن تغییر ساختار در نظام است که بنا بر فرموده رهبری تغییر در رفتار همان تغییر در ساختار است لذا حزب الله باید مراقب این تغییر رفتار باشد.
- هر جا دیدید کسانی تعابیری متفاوت از تعابیر مشخص خط امام اعلام میکنند به آنها تردید کنید، آنها از این طریق قابل شناسایی هستند.
- آمریکا ایران ضعیف، فقیر، عقب افتاده و تو سری خور را میخواهد.
- گروهی در مجلس ششم خروج از حاکمیت و در فتنه ۸۸ خروج بر حاکمیت کردند که موفق نشدند به اهداف خود برسند و امروز زیر تابلوی نظام نه تنها استکبار ستیز نیستند بلکه برای حفظ قدرت هر کاری میکنند.
- اگر این جریانی که ظلم ستیز نیست به کانونهای تصمیمساز راه پیدا کند به دشمن باج میدهد، خودیها را تحقیر میکند، توان خودی را نادیده میگیرد و به توان حریف دل میبندد .
- این جریان اگر وارد کانونهای تصمیم ساز مملکت شود کشور را میفروشد و چوب حراج بر کشور میگذارد. باید مراقب بود که این افراد به مجلس وارد نشوند.
- این جریان برای ورود خود راههای مختلفی دارد مانند اینکه به دروازهها و دروازهبانها حمله میکند، حمله به شورای نگهبان که دروازه است یکی از این موارد بود.
- مقام معظم رهبری در نامه به رئیس جمهور نوشتند که برجام هزینههای سنگینی داشته، این به معنای آن است که برجام معجزه یا فتح الفتوح نبوده است، چرا که حرکتی که برای ما هزینهای سنگین داشته نمیتواند الگو باشد، باید با مردم صادق بود.
- نباید اجازه دهید فضا در اختیار کسانی قرار بگیرد که هم راستای با نظام نیستند و یا در برخی موارد با نظام زاویه دارند که اگر چنین فضایی فراهم شود ممکن است برخی مردم گمراه شوند؛ در حال حاضر حرکت نیروهای مؤمن و متعهد خوب بوده و پیشبینی میشود با ادامه این روند مجلس آینده مجلس مطلوبی خواهد بود.
(این نوشته نه از روزگار ایرانی بلکه مقبول روزگار ایرانی است)
۱۳- الف: ۱- سلب مشروعیت از ولی فقیه بی معنی است. ۲- نصب مشروعیت در ولی فقیه بی معنی است. ۳- تاریخ ۳۵ ساله جمهوری اسلامی نشان نمی دهد که نظام دچار آفتی است تا به قول آقای دکتر به مقوله سلب مشروعیت از ولی فقیه یا نصب مشروعیت در او برگردد. ۴- این مطلب که نظام اسلامی دچار آفت می باشد یا نمی باشد ارتباطی به بحث ما ندارد. ۵- در سال ۶۸ مجلس خبرگان درجه فقاهت را به ولی فقیه اعطا نکردند، اصلا این کار اعطا کردنی نیست، بلکه کشف کردنی است. بله اگر به تعریف درست مفاهیم و واقعیت امور مربوط توجه نکنیم بین خیلی چیزها دور خواهد بود. ۶- مطالب شماره های بعدی نوشته جناب دکتر روشنفکر ارتباطی به بحث ما که پیرامون شبهه دور بین مجلس خبرگان رهبری و ولی فقیه می باشد، ندارد. ۷- اجازه می خواهم به نقد بقیه موارد نوشته جناب دکتر نپردازم، چون اعتقاد دارم که مطالب ایشان بر اساس تعاریفی که بنده حقیر (به تبعیت از علمای دین) از مفاهیم پرکاربرد در بحث دور دارم، نمی باشد. ۸- امیدوارم تفطّن لازم را در ایشان ایجاد کرده باشم که معانی درست مفاهیم مربوط و کاربرد آن ها در نسبت میان مجلس خبرگان و ولی فقیه چیست. با تشکر مجدد از برادر عزیزم.
پایان
۱۲- در شماره ۱۲ نوشته خود آورده اید که:
"علی القاعده بروز پدیده دور، چه در فاز نصبی باشد و چه سلبی، دور است و نظر اصلی ناقدان، بیشتر به جنبه سلبی آن است که قابلیت ایجاد دیکتاتوری را فراهم می آورد. آنچه از تاریخ استنباط می شود اینست که معمولا دیکتاتوری در ابتدا با مشروعیت و محبوبیت همراه بوده و به تدریج که از عمر دیکتاتوری می گذرد، تنفر از دیکتاتور، جایگزین محبوبیت وی می شود."
گفتیم که اعطا مشروعیت توسط مجلس خبرگان به ولی فقیه و سلب مشروعیت این مجلس از او بی معنی است لذا دوری وجود ندارد، به علاوه ولی فقیه با ویژگی هایی که دارد و با راه های کنترلی که در قانون آمده است چه جای قیاس دارد با آدم هایی که هیچ کدام از ویژگی های ولی فقیه، شرط حکمرانی آن ها نیست؟
ادامه دارد
۱۱- در شماره ۱۱ نوشته خود آورده اید که:
"یکی از وظایف مجلس خبرگان فعلی این است که چنانچه، شرایط فقاهت و ولایت ولی فقیه فعلی زایل بشود؛ بلافاصله وی را عزل و فرد یا افراد دیگری را کشف و معرفی نماید. حال اگر بنا باشد که اعتبار و مشروعیت کل نظام از جمله مجلس خبرگان فعلی، ذیل اعتبار و مشروعیت ولی فقیه فعلی باشد؛ چگونه مجلس خبرگان فعلی می تواند ولی فقیه فعلی را از مشروعیت بیاندازد و فرد دیگری را بجای او بنشاند؟! می بینید که اگر یک جا موفق به شکستن دور می شوید، دوری دیگر شکل می گیرد و این دورها تا بی نهایت، یقه ما را ول نمی کند."
چنان که آوردم اولاً، مجلس خبرگان نه می تواند به ولی فقیه مشروعیت بدهد و نه می تواند از او سلب مشروعیت کند. ثانیاً، ولی فقیه براساس قانون نمی تواند از مجلس خبرگان سلب مشروعیت (به معنای حذف کلی آن) نماید، در این صورت دیگر صلاحیت رهبر بودن را از دست می دهد و خود بخود عزل می شود.
ادامه دارد
۱۰- در شماره ۱۰ نوشته خود آورده اید:
"... همین که مجلس خبرگان قبلی، ولی فقیه بعدی را کشف و به وی اعتبار و مشروعیت بخشید . . . ."
من در نوشته ام آورده ام و توضیح داده ام که "مجلس خبرگان به ولی فقیه مشروعیت نمیبخشد."
ادامه دارد
با عرض سلام خدمت جناب آقای دکتر روشنفکر و اما بعد:
۹- در شماره ۹ نوشته خود آورده اید که:
"حق نداریم پدیده منحصر به فرد کشف ولی فقیه را با روند انتخابات در سایر نقاط دنیا قیاس کنیم و . . . ."
اگر نظر عالمان دینی ما را در مورد مفهوم کشف مطالعه بفرمایید، متوجه خواهید شد که مفهوم کشف مفهومی منحصر به فرد نیست.
ادامه دارد
۸- در شماره ۸ نوشته شما آورده اید که:
"آیا پدیده نصب الهی و کشف ولی، در سایر کشورها هم رخ می دهد؟! و اصولا آیا ممکن است که ما همزمان دو یا چند ولی در نقاط مختلف دنیا کشف کنیم؟! آیا وجود چند مجلس خبرگان در یک کشور و یا در هر کشور یک مجلس خبرگان، ممکن است؟! اگر پاسخ شما مثبت باشد،پس ما می توانیم بی نهایت ولی داشته باشیم."
آقای دکتر انتظار نداشتم یک بحث جدّی علمی را به شوخی بگیرید بعلاوه، من حالا باید به این سوال شما پاسخ بدهم؟ این هم البته سوالی است که علمای ما بخوبی بدان پرداخته اند و پاسخی درخور به آن داده اند. بنده انتظار داشتم با ارادتی که به جناب عالی دارم، در این خصوص مطالعه بیشتری می کردید و در بحث شرکت می فرمودید.
ادامه دارد
۷- شماره۷ نوشته شما نه حاوی نقدی بر مشروعیت شرعی ولی فقیه است (که به نصب الهی است) و نه حاوی نقدی بر قانونیت رای خبرگان (اگر مشروعیت ولی فقیه را به قانونیت رای خبرگان بدانیم) و نه حاوی مطلبی درارتباط با شبهه دور.
این که می فرمایید:
"پروسه انتخابات را می توانیم به روش های مختلف برگزار کنیم مثل انتخابات در سایر کشورها"
چه ارتباطی به بحث ما که حول شبهه دور است دارد؟
ادامه دارد
۶- متوجه نمی شوم که چرا:
"اگر بگوئیم ولایت فقیه به خبرگان مشروعیت می دهد، همانند آن است که بگوییم نبی مکرم اسلام(ص) مشروعیت خود را از امامت و ولایت گرفته اند!"
اگر ممکن است توضیح بفرمایید.
ادامه دارد
۵- شماره ۵ نوشته شما که در خصوص نصب خاص و عام ولی فقیه است درست بنظر نمی رسد. مثلاً مرقوم فرمودید:
"اینکه امر ولایت را به نصب الهی تعبیر کنیم پس باید بپذیریم که نصب الهی بدون وجود واسطه بین خدا و مخلوق ممکن نمی شود. طبعا واسطه هم باید معین بشود، با اعجاز و یا نصب توسط نبی یا امام یا...، و صد البته نه با پروسه انتخابات تعیین خبرگان رهبری. اگرچه موضوع ولایت در قرآن و سنت آمده و لذا نصب العین است؛ اما موضوع خبرگان یا شورای نگهبان و امثالهم که در قرآن نیامده"
خوب دوست عزیزم! این مطالب چه ارتباطی با آنچه رهبران ما در خصوص نصب عام الهی می گویند دارد؟ یا نوشته اید:
" نقد اصلی ناقدان پدیده دور(موکدا پدیده دور، نه شبهه دور!)، تغییر روش کار فعلی در انتخاب ولی فقیه است که بنا به عقیده برخی، به خطای سیستماتیک دور، آلوده شده است."
شما اول استدلال بفرمایید که، بین مجلس خبرگان و ولی فقیه دور است و به تبع آن خطای سیستماتیک دور را توضیح بدهید، بعد، از تغییر روش فعلی در انتخاب ولی فقیه بگویید. اثبات و استدلال نکرده، چرا ساز و کاری را که با هزاران ساعت کار علمی بطور دقیق تعیین شده و ایرادی برآن وارد نیست تغییر بدهیم؟
ادامه دارد
۴- در شماره ۵ نوشته خود در خصوص نصب الهی ولی فقیه مطالبی آورده اید که درست بنظر نمی رسد. آنانی که از نصب الهی ولی فقیه سخن می گویند، اولاً منظورشان نصب عام است به این معنی که مردم مسلمان بعد از پیامبر(ص) و امامان معصوم ( به گفته خود آن بزرگواران) برای دانستن تکلیف شان باید به فقیه و فقها مراجعه بکنند. در واقع فقها جانشینان پیامبر گرامی اسلام و امامان معصوم هستند. فقها کسانی هستند که با تفقه در دین، احکام دین خدا را پیدا می کنند و به مردم مسلمان ارایه می نمایند. خوب، سال ۱۳۵۷ مردم مسلمان ایران به رهبری یک نفر فقیه (امام خمینی) انقلاب کردند و خواستند بعد از آن به دستور پیامبر(ص) و ائمه(ع) عمل بکنند، لذا ساز و کاری را درنظر گرفتند که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است. آن ساز و کار عبارت است از: اصل ولایت فقیه، شورای نگهبان، مجلس خبرگان و . . . این که نصب خاص چیست و نصب عام چیست؟ و این که ویژگی های ولی فقیه و اعضای شورای نگهبان و اعضای مجلس خبرگان و نیز وظایف آن ها چیست؟ اینک موضوع بحث ما نیست. انتظار این بود که ما در بحث پیرامون اشکال دور به این مطالب مقدمی نپردازیم.
ادامه دارد
۳- در شماره۴ نوشته خود آورده اید:
" تعبیر ناقدان به پدیده دور؛ پذیرش بروز نوعی خطای سیستماتیک در نظام می باشد و علی القاعده نباید، ناظر بر وقوع تخلف باشد"
خوب، ما در ابتدای نوشته خود آوردیم که اشکال مطرح دور ناظر بر وقوع تخلف نیست، بلکه بنا بر چیز دیگری است. ما هم اشکال و هم پاسخ اشکال را به تفصیل آوردیم، شما که می فرمایید:
"لازمه پذیرش چنین رابطه ای میان مجلس خبرگان و شورای نگهبان، پذیرش بروز نوعی خطای سیستماتیک در نظام است."
لطف بکنید و بفرمایید که این خطای سیستماتیک چیست که اشکال مطرح دور، ناظر برآن است.
ادامه دارد
۲- مطلب شماره ۱ شما آقای دکتر موجب گردید که مطلب شماره ۱ این نوشته را تقدیم کنم، ولی ارتباط مطلب شماره ۲ و ۳ شما را با موضوع مورد بحث یعنی شبهه دور میان مجلس خبرگان و ولی فقیه درنیافتم. شما می خواهید استدلال کنید که سخنان بنده (که در ۱۱ شماره آمد و همه اش مربوط به این بود که میان مجلس خبرگان و ولی فقیه دوری وجودندارد) درست نیست آن وقت می فرمایید:
"بروز تخلف، جنبه کیفری دارد و حتی یک مورد آن هم تحمل نمی شود؛ حال آنکه وجود خطا گریز ناپذیر است و تکرار آن، زمینه قلب قوانین مرتبط را در جامعه فراهم می آورد" یا:
"نقد اصلی ناقدان، ناظر بر حذف نظارت شورای نگهبان هست؛ نه تحویل وظایف آن به نهادی دیگر"
این مطالب چه ارتباطی با اشکال یا شبهه دور میان مجلس خبرگان و ولی فقیه دارد ما که در مورد تخلف یا عدم تخلف شورای نگهبان و یا حذف یا عدم حذف نظارت شورای نگهبان بحث نمی کنیم؟ بعلاوه در کجا آورده ایم یا دیگران آورده اند که اعضای شورای نگهبان معصوم هستند؟
ادامه دارد
با سلام و با تشکر از برادر عزیزم جناب آقای دکتر روشنفکر و اما در خصوص مطالب ایشان :
۱- من آوردم که "در پاسخ به شبهه دور، بنا بر عدم تخلف از قانون، توسط شورای نگهبان در تأیید صلاحیتها است" یعنی در هنگام پاسخ دادن به شبهه دور، بنا را براین می گذاریم که شورای نگهبان مرتکب تخلف نشود، در غیر این صورت یعنی اگر شورای نگهبان مرتکب تخلف بشود نمی توانیم پاسخ اشکال دور میان مجلس خبرگان و ولی فقیه را بدهیم. در اینجا هم اضافه می کنم که در پاسخ به شبهه دور بنا بر امکان بروز خطا و اشتباه (نه تخلف) در عملکرد شورای نگهبان است و اعتقادی به مصون بودن اعضای شورای نگهبان از خطا و اشتباه نداریم. به عبارت دیگر با اصل بر این که اعضای شورای نگهبان معصوم نیستند و ممکن است خطا و اشتباه بکنند استدلال می کنیم که بین مجلس خبرگان و ولی فقیه دوری وجود ندارد.
ادامه دارد