مسلمان نامسلمان

 برخی ادعا می کنند که مسلمان هستند، مسلمانی این ها، ارتباطی به مسلمانی ندارد؛ اجازه بدهید از اعتقادات این جور مسلمان ها برای شما بنویسم. این ها معتقد هستند: 

1- آن چه  در آیات و روایات آمده است  مختص زمان پیامبر(ص) است و به درد زمان های دیگر نمی خورد؛ 

2- حقوق بشر غربی بر احکام اسلام ترجیح دارد؛ 

3- به قانونگذاری بشر، نه قانونگذاری خدا؛ 

 4- دین فقط برای امور فردی و آخرتی است و کاری به سیاست و اجتماع و مدیریت جامعه ندارد؛ 

 5- باید تابع اکثریت بود و اقلیت را درهرکجا و هرزمان و با هر خصوصیت، باید فدای اکثریت کرد؛ 

6- ما نمی توانیم سخن از حق و باطل بگوییم؛   

 7- به پلورالیسم و می گویند تمام دین ها و تمام مکتب ها حق هستند و ما اجازه باطل جلوه دادن هیچ دین و مکتبی را نداریم، می گویند ما نمی توانیم به حقانیت یک دین،  یا باطل بودن یک دین پی ببریم؛ 

8- همه ی تفسیرها از قرآن درست است، هم علامه طباطبایی نویسنده ی تفسیر المیزان هرچه می گوید درست است و هم آیت الله طالقانی نویسنده پرتوی از قرآن؛ هم تفسیر شهیدمطهری درست است و هم تفسیر قاتل شهید مطهری؛  

9- مسلمان ها حقیر و  دشمنان اسلام دارای عزت و عظمت اند؛ 

10- در دین هیچ خط قرمزی وجود ندارد؛ 

11- هرکس هرکاری خواست مجاز است انجام دهد و دین حق ندارد او را منع کند؛ 

12- اراده مردم، همان اراده خداست؛  

13-  اسلام خودی و غیرخودی نمی شناسد و فرقی میان مومن و کافر و مشرک نیست؛

14- ارزش های دینی دائماً در تغییر هستند؛  

15- مظاهر دینی مثل حجاب و حیای زنان، نماد عقب ماندگی است؛  

16- حالا دوران مدرن است، در دوران مدرن باید عقل حکومت و رهبری بکند نه دین؛   

17- دین از سیاست جداست لذا حکومت دینی غلط و بی معنی است؛  

18- حکومت اسلامی حق تبلیغ دین را ندارد؛  

19- غیرت دینی ویران کننده اندیشه و تمدن است؛  

20- فقه توان ساختن جامعه را ندارد؛ 

21- این که می گویند "دین عین سیاست است" زاییده  افکار عامیانه و قدیمی است؛  

22- تفکرات اهل بیت و قرآن و عترت موجب انحطاط مملکت و مانعی برای دموکراسی است؛  

23-  دین فقط از انسان ها، تکلیف می خواهد، ولی حقی برای آن ها قائل نیست؛  

24- آگاهی های دینی، آگاهی های کاذب و دروغین است؛  

25- هیچ مساله  قطعی در اسلام نداریم، حرف خدا، حرف پیامبر(ص) و سخنان و دستورات اهل بیت(ع) هیچ کدام قطعی نیست؛  

26- ائمه(ع) در بُعد ظاهری و حکومت و زعامت دنیوی از خطا مصون نیستند؛  

27- ولایت، منحصر در شخص نبی اکرم(ص) است و با رفتن او ولایت نیز خاتمه می یابد، ولایت بعد از پیامبر(ص) به کسی منتقل نشده است؛  

28- در مسائل حکومت و سیاست فعل و قول معصوم حجت نیست، جامعه  ولایی انحصارگرا و استبدادی است؛  

29- پیامبر(ص) و ائمه(ع) فقط در برهه ای از زمان صلاحیت مرجعیت را داشته اند؛  

30- فقه و شریعت مشمول مرور زمان می شود و تغییر می کند؛  

31- احکام دین برای مردم است نه مردم برای احکام دین؛  

32- وجود صحنه های جنسی و مشروب خواری و رابطه ی آزاد زن و مرد و دختر و پسر اشکالی ندارد، هیچ گونه ممانعتی در این خصوص نباید کرد؛  

33- احکام کیفری اسلام کارایی ندارد، مجازات هایی چون سنگسار موجب خشونت می شود، حکم الهی قصاص  خشونت زا است؛

34- در برابر هجوم فرهنگ بیگانه نباید عکس العمل نشان داد، باید تسلیم بود، باید از اندیشه ها و فیلم و فرهنگ تهاجمی شیطانی استقبال کرد، حتی اگرهویت دینی و ملی مردم ایران، خصوصاً جوانان به تاراج رود؛  

35- احکام شرعی  خیال پردازی است؛

36- در دنیای امروز با صدور احکام شرعی و خیال پردازی نمی توان از ورود  تمدن و فرهنگ غرب به درون جامعه جلوگیری کرد؛  

37- با امور جنسی و همجنس بازی باید  با تساهل برخورد کرد، ما این امور را مردود می دانیم، ولی نباید ممنوع باشد، نباید جلوی امور جنسی نامشروع و تجاوز به ناموس دیگران و همجنس بازی را گرفت، بلکه باید نظیر برخی از کشورهای غربی کشور آن را قانونی کرد؛  

38- قوانین شرعی در مورد زنان ظالمانه است؛  

39- فرهنگ شهادت، خشونت آفرین است، اگر کشته شدن آسان شود، کشتن هم آسان می شود؛  

40- حاکمیت ارزش های الهی ارزش نیست؛  

41- حاکمیت دینی، ضدمردمی و توتالیتر است؛

42- به آزادی مطلق، و این که اباحیگری و بی بندوباری و آلودگی و فساد جزء لاینفک جامعه مدنی است؛

 43- باید با تمام آراء و سلیقه ها ساخت؛  

44- امر مقدس در دین وجود ندارد، هیچ چیزی در دین مقدس و قابل احترام نیست؛ 

45- مردم به خصوص جوانان بی نیاز از مرجع تقلید و رهبران دینی هستند؛ 

46- . . . . 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.