ارتباط احزاب با دستیابی به پُست و مقام

ارتباط احزاب با  دستیابی  به پُست و مقام 

 

۱- در کشورهای (به قول ما) پیشرفته، شرط شرکت در بازی سیاست و گرفتن پُست و مقام، عضویّت در یکی از دوسه حزب سیاسی کشور است؛ در کشور های (به قول ما) غیر پیشرفته، مثل کشور خودمان  که بازی سیاست به گونه ای دیگر جریان دارد، شرطِ گرفتن پست و مقام، وابسته بودن به جناح های سیاسی حاکم است. 

 

۲- جناح های سیاسی در کشور ما، تشکیلاتی و حزبی نبوده و سر و کارشان به طور مستقیم (نه از طریق تشکیلات و حزب)، با توده های مردم است و ساختارِ آن بدین گونه است که هر جناح سیاسی "سری" در راس هرم جناح و "سرهایی" پایین تر از راس هرم، و پیکری بزرگ از توده های مردم در قاعده هرم  دارد که قدرت جابه جایی آن را برای کار تشکیلاتی و حزبی ندارد. 

 

۳-  شما اگر خواستار پست و مقام در کشور های پیشرفته باشید، باید حرف و عملت، حرف و عمل حزب باشد، یعنی هرچه حزب از تو خواست، همان را انجام بدهید و اگر خواستار پست و مقام در کشور های غیر پیشرفته مثل کشور ما باشید، باید حرف و عملت، حرف و عمل افراد رأس هرم جناح سیاسی یا افراد بعد از رأس هرم جناح سیاسی باشد. 

 

۴- قاعدتاً در کشور اسلامی ما هم،  بهتر است به جای جناح سیاسی، حزب سیاسی داشته باشیم. متاسفانه تاکنون غالب احزاب سیاسی کشور ما عملکرد قابل قبولی در فعالیت های سیاسی نداشته اند. تاکنون اصلاً احزاب سیاسی قابل قبولی که از یک طرف به معنای واقعی کلمه "حزب سیاسی" باشند و از طرف دیگر به معنای واقعی کلمه "اسلامی" باشند، نداشته ایم. 

 

۵- در کشور اسلامی ما، مخالفان  اسلام و نظام  اسلامی با سابقه کار تشکیلاتی و حزبی وقتی حزب درست می کنند( مثل حزب توده، حزب دموکرات و...) معمولاً قصدشان براندازی است و از هر روش و وسیله ای استفاده می کنند تا به این هدف شان برسند. این ها که، بعضاً حتی با تظاهر به اسلام، حزب تشکیل می دهند، از انجام هیچ اقدام  خلاف اسلام و خلاف  قانون ابا نمی کنند و حکومت هم چاره ای جز این نمی بیند که  جلو فعالیت شان را بگیرد و درب شان را تخته کند. 

  

۶- احزاب سیاسیی که در ماجرای فتنه سال 1388 نقش داشتند و منحل شدند(مثل حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ) ابداً فعالیت تشکیلاتی و حزبی نداشتند. در حزب و سازمان یاد شده، افرادی چند، با نام و ظاهر اسلامی و تفکر لیبرالی، با شعارهایی چون آزادی، جامعه مدنی، دموکراسی، حقوق بشر و ...(همه اش هم از نوع غربی) حول یک جناح سیاسی جمع شده بودند و با فریب توده های مردم کماکان  قصد تقسیم  قدرت سیاسی میان خود و دوستان و آشنایان خود را داشتند. حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با دیدگاه های التقاطی و غربی به هیچ وجه نمی توانند نمونه  حزب و سازمان سیاسی اسلامی باشد. 

 

۷- در کشور ما شرایط به گونه ای است که افراد علاقمند به فعالیت سیاسی  نیازی نمی بینند به معنای واقعی کلمه حزب درست بکنند به عبارت دیگر لازم نمی بینند زحمت درست کردن یک حزب درست و حسابی را متقبّل شوند. این ها فکر می کنند اگر با چهارتا نهاد و چهارتا آدم رابطه داشته باشند به همه اهداف شان می رسند لذا دیگر نیازی نمی بینند  برای تشکیل حزب  و تربیت نیروی حزبی زحمت بکشند. برای جذب نیرو  و حفظ نیرو  و تربیت نیرو  در داخل یک تشکیلات سیاسی باید بسیار دانست، باید بسیار تلاش کرد و دردسرهای فراوانی را متحمّل شد. وقتی خیلی راحت با ارتباطات کذایی می توان به نان و نوا و  پست و مقام و امتیاز صادرات و واردات رسید دیگر چه نیازی به کار صعب و سخت تشکیلاتی و حزبی؟ این حرف ها که حکومت نمی گذارد و نظام اسلامی مانع است و غیره، حرف های درستی نیست. اینان نیازی به ایجاد تشکیلات و حزب نمی بینند. 

 

۸- در پایان یادآور شوم، اگرچه افراد برای گرفتن پست و مقام مدیریتی باید حرف و عمل شان با حرف و عمل سران جناح های سیاسی همخوانی داشته باشد، ولی این همخوانی و هماهنگی، در اصول و مبانی نظری و سیاست های کلی کشور است و مانع ابتکار عمل و نقش ویژه ای  که هر مدیری باید در قلمرو کاری و مدیریتی خویش داشته باشند، نیست.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.