رابه علم و دین

 رابطه علم و دین

برگرفته از آثار آیت الله مصباح یزدی

 

سوال۱:

در خصوص "رابطه علم و دین"، برای علم چه تعریفی شده و با این تعریف، علم شامل چه دانش هایی می شود؟

جواب ۱:

«علم» مجموعه مسائلی با محوریت موضوعی واحد است؛ این مسائل که متشکل از موضوع و محمول‌اند پاسخی برای اثبات یا نفی می‌طلبند، به‌گونه‌ای که هر پاسخی به مسئله داده شود، درون علم جای می‌گیرد. هر گونه تلاش حصولی در این راه تلاشی از سنخ آن علم به شمار می‌رود، و نوع پاسخ، منبع آن، یا روش اثبات یا حل یک مسأله نقشی در ورود یا خروج آن از علم ندارد. بنابراین، «علم» به این معنا شامل علوم نقلی مانند تفقّه (در فقه)، علوم عقلی مانند تفلسف (در فلسفه)، و علوم تجربی (در علوم) می‌شود.

سوال ۲:

در خصوص "رابطه علم و دین"، برای دین چه تعریفی شده و با این تعریف، دین شامل چه دانش هایی می شود؟

جواب ۲:

«دین» همان اسلام ناب است که هدف اصلی آن نشان‌دادن راه سعادت به انسان‌هاست. به همین دلیل، همة تعالیم نظری و عملی که به این هدف معطوف باشد جزء دین است، و محدود به آموزه‌هایی نیست که از منبع یا روش خاصی به دست آمده باشند. منبع این آموزه‌ها به تناسب مسأله مورد بحث می‌تواند خودِ واقعیت، عقل، وحی، یا طبیعت محسوس باشد. دست‌یابی به تعالیم دین اسلام دربارة موضوعات مختلف نیز به تناسب موضوع ممکن است با روش شهودی (علم حضوری)، عقلی، نقلی، یا تجربی میسر گردد.

سوال ۳:

علم در تعریف مزبور، چه وظیفه ای بر عهده دارد؟

جواب ۳:

علم در  تعریف یادشده، وظیفة شناخت پدیده‌ها و روابط میان پدیده‏ها را بر عهده دارد. به عنوان نمونه، مطالعة اجسام و بررسی میزان و نوع عناصری که یک مادة مشخص را می‌سازند، و بیان خواص فیزیکی و شیمیایی آن از اهداف برخی علوم طبیعی به‌شمار می‌روند.

سوال ۴:

دین در  تعریف مزبور، چه وظیفه ای بر عهده دارد؟

 جواب ۴:

 بیان نوع استفاده از پدیده ها به منظور دست‌یابی به سعادت واقعی انسان از محدودة موضوع و هدف علم فراتر است. این دین است که رسالت تبیین رابطة پدیده‏ها با کمال روح انسان و مصالح انسانی را برعهده دارد و نحوة تعامل انسان با پدیده‌های مادی و غیرمادی را ارزش‌گذاری کرده، تکلیف انسان را در برخورد با آنها تعیین می‌نماید.

سوال ۵:

در علوم انسانی تا کجا با علم محض سروکار داریم و آیا این علوم  میان دین‌داران و بی‌دینان،‌ مسلمانان و غیرمسلمانان مشترک‌اند؟

جواب ۵:

در علوم انسانی تا جایی که سخن از تشریح ماهیت یک پدیدة انسانی یا اجتماعی و تبیین رابطة آن با دیگر پدیده‌هاست، با علم محض سروکار داریم. این علوم که صرفاً به توصیف واقعیات انسانی و اجتماعی می‌پردازند میان دین‌داران و بی‌دینان،‌ مسلمانان و غیرمسلمانان مشترک‌اند.

سوال ۶:

در علوم انسانی از کجا به بعد به مرزهای مشترک با دین پا می گذاریم؟

جواب ۶:

 به محض آن که پا را از توصیف فراتر گذاشته، به قلمرو ارزش‌گذاری، هنجاریابی، و توصیة دستورالعمل‌های اقتصادی، حقوقی، تربیتی، و مانند آنها وارد شویم، به مرزهای مشترک با دین پا گذاشته‌ایم.

سوال ۷:

آیا در مباحث اقتصادی، مطالعه و تبیین مکانیسم‏های علمی حاکم بر بازار، دینی و غیردینی  دارد؟

جواب ۷:

خیر، در مباحث اقتصادی، مطالعه و تبیین مکانیسم‏های علمی حاکم بر بازار، جزئی از علم اقتصاد است که دینی و غیردینی ندارد. ولی هنگامی که بحث از کمیت و کیفیت تولید، نوع کالا، هدف از تولید، قیمت‌گذاری، رقابت، فروش،‌ و مانند آنها به میان می‌آید، ارزش‌هایی در تعیین این مسائل دخالت دارند که با هدف دین تداخل پیدا می‌کنند.

سوال ۸:

آیا اعتقادات، اخلاقیات، و احکام عملی دین، می‌توانند اصول موضوعه، پاسخ‌ها، و دستورالعمل‌های اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهند؟

جواب ۸:

بله، اعتقادات، اخلاقیات، و احکام عملی دین می‌توانند اصول موضوعه، پاسخ‌ها، و دستورالعمل‌های اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهند.

سوال ۹:

تفاوت میان علم دینی و علم غیردینی در کدام مباحث اقتصادی آشکار می‌شود؟

جواب ۹:

در اصول موضوعه، پاسخ‌ها، و دستورالعمل‌های اقتصادی است که تفاوت میان علم دینی و علم غیردینی آشکار می‌شود.

سوال ۱۰:

بر اساس آنچه گفته شد، اقتصاد دینی (اسلامی) چه علمی است؟

جواب ۱۰:

اقتصاد دینی (اسلامی) علمی است که مبانی عقیدتی و ارزشی دین را در سطوح مختلف این علم مد نظر قرار می‌دهد و با آن مطابقت دارد، یا دست‌کم با آنها تنافی ندارد.

سوال ۱۱:

چه  نظریات علمی ای مصادیق علم غیردینی یا ضددینی به شمار می‌آیند؟

جواب ۱۱:

نظریاتی علمی که یا بر مبانی ضددینی مانند ماتریالیسم، انکار مجردات، و انکار روح مستقل از بدن مبتنی‌اند، یا روش‌ها و رفتارهایی را پیشنهاد می‌کنند که با باورها یا ارزش‌های دینی ناسازگار یا در تضادند، مصادیق علم غیردینی یا ضددینی به شمار می‌آیند.

سوال ۱۲:

تنافی داشتن  نظریات علمی با باورها به چه معناست؟

جواب ۱۲:

 تنافی داشتن نظریات علمی با باورها بدین معناست که این نظریات بر اصول موضوعه‌ای، مانند تساوی هستی با ماده یا محدود بودن زندگی انسان در این جهان، مبتنی شده‌اند که مورد قبول دین نیستند.

سوال ۱۳:

دینی یا اسلامی‌کردن علوم مستلزم چه کاری است؟

جواب ۱۳:

 دینی یا اسلامی‌کردن علوم مستلزم کشف و ترویج نظریات و تفسیرها، و تجویز روش‌ها و رفتارهایی است که با باورها و ارزش‌های اسلامی سازگار باشند.

سوال ۱۴:

آیا  می توان همة علوم را به دینی و غیردینی، اسلامی و غیراسلامی تقسیم کرد؟

جواب ۱۴:

 خیر، علومی که موضوع، مسائل، و اهدافشان با دین ارتباطی پیدا نمی‌کند، به دینی و غیردینی متصف نمی‌شوند، ولی علومی که در مبانی، ارزش‌ها یا روش‌هایشان با یکی از مؤلفه‌های دین (باورها،‌ ارزش‌ها، و احکام) دارای مرز مشترک باشند، می‌توانند دینی یا غیردینی باشند.

سوال ۱۵:

علوم، در چه صورت دینی خواهند بود؟

جواب ۱۵:

علوم، درصورتی دینی خواهند بود که در آنها نظریاتی را مبنا قرار دهیم که مورد تأیید دین باشند،‌ یا دست‌کم دین آنها را نفی نکند؛‌ خواه این نظریات را دیگران مطرح کرده ‌باشند، یا خود ما بر اساس مبانی دینی نظریه‌ای را ابداع کرده، به عنوان احتمال مطرح ‌کنیم و با دلایل منطقی و روش معتبر آن را اثبات و نظریات رقیب را نقد نماییم.

سوال ۱۶:

آیا با داشتن منابع وحیانی اسلام، از همة علوم بی‏نیاز نمی شویم؟

جواب ۱۶:

 چنین نیست که با داشتن منابع وحیانی اسلام، از همة علوم بی‏نیاز بشویم، چرا که حتی در مسائل عملی و ارزشی نیز دست‌کم برای شناخت موضوعات، به علوم مختلفی نیاز داریم.

سوال ۱۷:

آیا نمی توانیم با شناختن و فراگرفتن علوم مختلف، از دین بی‏نیاز شویم؟

جواب ۱۷:

خیر، چنان نیست که با شناختن و فراگرفتن علوم مختلف، از دین بی‏نیاز شویم، چرا که شناخت موضوعات بدون تعیین حکم عملی آنها از سوی دین، تضمینی برای راه یافتن به سعادت حقیقی ندارد.

سوال ۱۸:

آیا در علومی مانند ریاضیات که هیچ اصطکاکی با مسائل دینی ندارند(نه در موضوعات، نه در روش، و نه در مسائل) سخن از علم دینی و غیردینی می توان  گفت؟

جواب ۱۸:

در این دسته از علوم سخن از علم دینی و غیردینی بی‌معناست؛ این دسته از علوم نسبت به دین و آموزه‌های آن خنثی و بی‌طرف‌اند.

سوال ۱۹:

آیا خارج کردن برخی از معارف و احکام عقلی و تجربی مانند بعضی از احکام عقلی فلسفه، منطق، و ریاضیات، و برخی مطالب پزشکی و مانند آن ـ از دایرة دین، مستلزم محدودکردن قلمرو دین به امور اخروی و درغلتیدن به وادی سکولاریسم نیست؟

جواب ۱۹:

 دقت در نکاتی که به آن‌ها اشاره شد، این توهم را رفع می‌کند. ما تأکید کردیم که قلمرو دین همة عرصه‌های زندگی را دربرمی‌گیرد، ولی این شمول به معنای آن است که دین رابطة آنها با سعادت و شقاوت انسان ـ یا به عبارت دیگر تأثیر آنها در هدایت انسان ـ را مد نظر قرار می‌دهد، نه این‌که روابط صرفاً مادی و دنیوی میان پدیده‌ها و رفتارها با نتایج این‌جهانی آنها را بررسی و به عنوان دین دربارة آنها داوری کند. رسالت دین این نیست که مهندسی، آشپزی، خلبانی، کشتی‌رانی، یا ... به انسان‌ها بیاموزد، زیرا خداوند برای شناخت و انجام این امور ابزارها و راه‌های مناسبی را در اختیار بشر قرار داده است. بعضی از این مسائل، مانند مباحث کلی متافیزیک، ماهیتی عقلی دارند و راه شناخت و حل آنها روش عقلی و فلسفی است. برخی دیگر مانند مسائل علوم طبیعی ماهیتی تجربی دارند و راه کشف روابط و حل مسائل آنها تجربة حسی است. دین وظیفه‌ای برای تبیین پدیده‌های طبیعی از راه کشف روابط علّی و معلولی میان آنها برعهده ندارد. آنچه ضرورت دین را اثبات می‌کند، و هدف دین را تشکیل می‌دهد این است که تأثیر پدیده‌های مختلف در سعادت یا شقاوت انسان را تبیین کند، و این امر در بسیاری از موارد به عمل اختیاری انسان مربوط می‌شود. رابطة عمل اختیاری انسان با سعادت یا شقاوت ابدی او در ادبیات دینی با تعابیر حلال و حرام، امر و نهی، خوب و بد، بیان می‌شود.

سوال ۲۰:

از نظر سکولارها، کدام حوزه از دانش بشری به دین مربوط می‌شود؟

جواب ۲۰:

سکولاریسم می‌گوید دین در اقتصاد، سیاست، هنر، و مانند آنها حق دخالت ندارد،‌ و باید کار را به اقتصاددان‌ها، سیاست‌مداران، و هنرمندان واگذارد. از نظر سکولارها، تنها حوزه‌ای که به دین مربوط می‌شود،‌ حوزة رابطة شخصی با خداوند است (البته به فرض آن که وجود خداوند را بپذیرند).

سوال ۲۱:

کدام حوزه از دانش بشری به دین مربوط می‌شود؟

جواب ۲۱:

دین در همة صحنه‌های حیات فردی و اجتماعی حضور دارد، اما نه به این معنا که جای علم، فلسفه،‌ و یا هنر ‌نشیند،‌ بلکه به این معنا که وجه ارزشی آنها را بیان می‌کند. ما هیچ عاقلی را سراغ نداریم که ادعا کرده باشد برای دینی و اسلامی‌کردن علوم باید دانشگاه‌ها، آزمایشگاه‌ها، و پژوهشگاه‌ها را تعطیل کرد، و فقط در مدارس دینی نشست و پاسخ همة پرسش‌ها را از قرآن و حدیث به‌دست آورد.

سوال ۲۲:

وقتی می‌گوییم برخی مسائل از حوزه دین خارج است به چه معناست؟

جواب ۲۲:

وقتی می‌گوییم برخی مسائل از حوزه دین خارج است، به این معناست که تشریح ماهیت موجودات،‌ چگونگی پدیدآمدن و تحولات آنها، و کشف روابط علّی و معلولی میان پدیده‌های مادی وظیفة علم و فلسفه است و نه رسالت دین. دین نیامده است تا تعداد ارگان‌های موجود در بدن انسان،‌ یا شیوة درمان و معالجة بیماری‌های جسمی را بیان کند. وظیفه دین بیان مسائل مربوط به چگونگی چینش اجناس در فروشگاه به منظور فروش بیشتر نیست؛ همان‌گونه که بیان مهارت‌های لازم برای رانندگی و چگونگی آموزش آن بر عهدة دین نیست.

سوال ۲۳:

بنابراین این که  دین در همة این عرصه‌ها حضور دارد به چه معناست؟

جواب ۲۳:

دین در همة این عرصه‌ها حضور دارد، و آن جایی است که انجام این کارها به سعادت و شقاوت انسان مربوط می‌شود. به عنوان مثال، دین می‌گوید: خرید و فروش باید عادلانه باشد و نباید به ربا منجر شود، یا می‌گوید: رانندگی نباید به‌صورتی باشد که موجب به‌خطر افتادن جان کسی شود. وظیفه اصلی دین هدایت انسان در همة عرصه‌هاست.

سوال ۲۴:

این که "دین در مواردی (به دلایل مختلف)، جواب یک مسئلة علمی را داده باشد، حق و مطابق با واقع است"، به چه معنی است؟

جواب ۲۴:

اگر "دین در مواردی به دلایل مختلف، جواب یک مسئلة علمی را داده باشد، حق و مطابق با واقع است"، به این معنی است که باید آن را پذیرفت، اما این غیر از آن است که بگوییم وظیفة‌ دین بیان همة مسائل علمی است. وظیفه اصلی دین هدایت انسان در همة عرصه‌هاست.

سوال ۲۵:

در علوم توصیه‌ای (دستوری، یا هنجاری) دینی‌بودن به چه معنی است؟

جواب ۲۵:

در علوم توصیه‌ای (دستوری، یا هنجاری) دینی‌بودن معنایی وسیع‌ دارد. مهم‏ترین نقشی که دین در نظریه‏های کاربردی و روشهای عملی مطرح در علوم ایفا می‏کند، از طریق تأثیر ارزشهای دینی است، زیرا این دسته از علوم با رفتار انسان سروکار دارند و کنش‌های اختیاری بشر را جهت می‌دهند تا اهدافی که از نظر صاحبان مکاتب مطلوب‌اند محقق گردند. شناخت اهداف صحیح و راه رسیدن به آنها اصول موضوعه‌ای هستند که پیش از ورود در علوم دستوری باید تعیین تکلیف شوند، و دین صحیح مطمئن‌ترین ملجأ حقیقت‌جویان در این‌گونه مسائل است. دین اسلام دارای نظام ارزشی عمیق، گسترده و منسجمی است که هنجارها، دستورالعمل‌ها، و توصیه‌های مطرح در علوم کاربردی را تحت تأثیر قرار می‏دهد. احکام عملی اسلام می‌تواند در روشهای عملی این دسته از علوم اثر بگذارد، و هدفی که دین برای زندگی انسان تعیین می‌کند، به حرکت علوم جهت می‏دهد. این بزرگ‏ترین نقشی است که دین در علوم دستوری ایفا می‏کند، و معنای صحیح «علم دینی» در این بخش از علوم همین است. به‌عنوان مثال، تجویز شرب خمر برای فراموش‌کردن موقت نگرانی‌ها، یا توصیه به استفاده از مواد مخدر برای تسکین درد، بر مبانی ارزشی و غایت‌شناسانه‌ای مبتنی است که در دین مردود است. همچنین توصیه به رفتارهای نامشروع جنسی در برخی نظریات تربیتی برخاسته از ارزش‌ها و اهدافی است که دین آنها را امضا نمی‌کند. به همین دلیل، با این‌که ممکن است مبانی شیمیایی، فیزیولوژیک، و روان‌شناسانة برخی از این دستورالعمل‌ها مورد قبول باشد، لکن هنگام توصیة عملی به انجام یک رفتار، ارزش‌هایی در آنها دخالت می‌کنند که ممکن است از نظر دین مورد قبول نباشند. به همین دلیل، در بخش علوم دستوری، می‌توان این علوم را به دینی و غیردینی تقسیم کرد. در اقتصاد نیز با همین پدیده روبرو هستیم. بخش توصیفی اقتصاد که به «علم اقتصاد» معروف است، قابل تقسیم به دینی و غیردینی نیست، در بخش توصیه‌ای آن که معمولاً «نظام اقتصادی» نامیده می‌شود، چنین تقسیمی کاملاً معنادار است، که در واقع به رفتار اقتصادی انسانها جهت می‌بخشد و «هدف» و «معیار»های آن را تعیین می‌کند. 

 

پایان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.