پسردانشجوی خانه، درآشپزخانه بود که پدربعد از ورود به خانه اورا به نام صدا زد و به او سلام کرد، ولی جوابی نشنید. چند دقیقه بعد پدردر حال خوردن شام بود که پسر وارد شد و پدرمجدداً گفت:
"سلام پسرم!"
پسر پاسخ داد:
"چند بار سلام می کنی؟"
پدر گفت:
"چون بار اوّل جوابی نشنیدم بار دوم سلام کردم."
پسر گفت:
"ظاهراً کر هم تشریف دارید!"
و پدر برای وخیم تر نشدن رابطه فی مابین چاره ای جزعذر خواهی ندید.