بیچاره برخی پدر مادرها!

 پسردانشجوی خانه، درآشپزخانه بود که پدربعد از ورود به خانه اورا به نام صدا زد و به او سلام کرد، ولی جوابی نشنید. چند دقیقه بعد پدردر حال خوردن شام بود که پسر وارد شد و پدرمجدداً گفت:

"سلام پسرم!"

 پسر پاسخ داد:

"چند بار سلام می کنی؟"

 پدر گفت:

"چون بار اوّل جوابی نشنیدم بار دوم سلام کردم."

 پسر گفت:

"ظاهراً کر هم تشریف دارید!"

 و پدر برای وخیم تر نشدن رابطه فی مابین چاره ای جزعذر خواهی ندید.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.