برخی مرض نق زدن دارند

او را کدخدای ده کردند و او به جای کارکردن و حل مشکلات ده شروع کرد به نق زدن، این قدر نق زد که  بالاخره، هم طاقت خودش تمام شد و هم طاقت دیگران. بعد از او یکی دیگر  را کدخدای ده کردند، او باز شروع کرد به نق زدن و چقدر هم نق  زد. این بار حتی دوستانش می گفتند که "او حالا  دیگر حق ندارد  نق بزند، ولی مرض دارد، مرض نق زدن دارد."

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.