مهم ترین علت جدایی ما از انقلاب اسلامی

 علّت جدایی بسیاری از ما تحصیل کرده های دانشگاه ها از انقلاب اسلامی، بی دینی و بی توجّهی ما به دین نبود، بلکه از یک طرف به دین شناسی امام خمینی (ره) و امثال شهید مطهری بها ندادیم و از طرف دیگر به دین شناسی کسانی که امام خمینی (ره) و امثال شهید مطهری هیچ گاه آنان را دین شناس نمی دانستند بها دادیم. مثلاً به جای این که کتاب های شهید مطهری را مطالعه کنیم دنبال کتاب های افرادی چون مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم دکتر شریعتی و دکتر پیمان رفتیم ( کسانی که مرحوم مطهری در زمان حیاتش در بسیاری از آثار خود،  آثار آن ها را مورد ارزیابی قرار داده و گفته است که دین شناسی آن ها دارای چه ایرادات و اشکالاتی است). و بعد  از شهادت مرحوم مطهری به جای این که کتاب های آن بزرگوار و آثار بزرگانی چون آیت اله مصباح یزدی را مطالعه کنیم دنبال کتاب های امثال دکتر سروش و مجتهد شبستری و ملکیان و محسن کدیور رفتیم (کسانی که اگرچه مرحوم مطهری نبود تا جواب دین ناشناسی های آنان را بدهد،  آیت اله مصباح یزدی و ده ها نفر از همفکران  و شاگردان او بودند که در صدها بلکه هزاران صفحه،  آثار اینان را مورد ارزیابی قرار داده و گفتند که آثار این شیفتگان فرهنگ غرب دارای چه ایرادات و اشکالاتی است). متأسفانه شیطان گوش شنوایی، باقی نگذاشت و لذا سر از مخالفت با اسلام و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و طرفداری از آمریکا و اروپا و رژیم صهیونیستی درآوردیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.