1875


در یک کلینیک بزرگ دندانپزشکی ظرف مدت نیم ساعت، دوبار روی صندلی دندانپزشکی نشستم و هر بار آقای دکتری روی دندانی مشغول به کار شد که مشکلی نداشت. علت را از هرکدام شان هم جویا شدم گفتند: "عکس که این را میگوید" و وقتی اسمم را پرسیدند گفتند: "ظاهرا هنوز نوبت شما نشده." خدا را شکر کردم که دندانم به دست اهلش نیفتاد و راهم را بی خبر کشیدم و از کلینیک آمدم بیرون.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.